مشاعره عاشورائی 22
تنهانه چشم دوست به حال تواشکبار
خنجربه دست قاتل توخون گریسته
نیر
=
هرکس که آب خواست دهندش زآب تیغ
ای غم بیابه خیمه وآب ازکسی مخواه
وصال شیرازی
=
هرناوکی که کرد رفو زخم تیغ را
تیغ دگر دوباره بیامد رفو شکست
حسنی افشرده
=
تنهاوغریب پور زهرا
بادشمن بی شمارتلخ است
عطائی
=
تن های کشتگان همه در خاک وخون نگر
سرهای سروران همه برنیزه ها ببین
محتشم کاشانی
=
نه گل , توگرسرخاری دراین چمن دیدی
بیاوآب ده ازجویبارچشم تنش
وصال شیرازی
=
شستند رخ زشرم وکشیدند تیغ کین
چون شاهبازعرش برآمد به دامشان
وقار شیرازی
=
نه همین نام نبودازشه خونین کفنان
اثر ازمکتب ارزنده ی اسلام نبود
صلح خواه
=
دلابه ماتمش ازچشم تردر یغ مدار
زهرچه داری ازاین رهگذردریغ مدار
وصال شیرازی
=
رفت ازمیانه پادشه انس وجان دریغ
برباد رفت حاصل کون ومکان دریغ
عاشق اصفهانی
=
گردآوری : م.الف زائر