مشاعره 179


مشاعره 179

مریزباده عشقم به خاک ره نچشیده

بنوش ازآن , که مراد است آب ناطلبیده

امیدخراسانی

=

هربرگ گل زدست نسیمی درآتش است

بندد دگرکسی بهکجاآشیانــــــــــــــــه را

کاملای کاشی

=

آنچه برد ازسرما نشئه روحانی مـــــــــــا

پیرونفس شدن بود و هوسرانی مـــــــــا

شایق تبریزی

=

آنچه برما رود زشومی بخت

همه درسایه جهالت ماست

قهرمان پاک بین ملایری

=

تاشانه صفت چنگ زدم برسرزلفت

گه عقده گشاهستم و گه نافه فروشم

فروغی بسطامی

=

مریض عشق به کوی تو تاغزال نشد

زضعف  تن نتوانست کززمین خیزد

جامی

=

درد عشقی کشیده ام که مپرس

زهرهجری چشیده ام که مپرس

حافظ

=

ساده بودن عادتی مشکل نبود

سختینان بود و باقی ساده بود

قیصر امین پور

=

دلهای اسیران شده فرش حرم او

ای اشک روان شو که نسوزد قدم او

طوفی تبریزی

=

وصل چون نیست میسر به صبوری کوشیم

که صبوری ست نشانی زمسلمانی مــــــــــا

محمدحسین موسوی زاده

=

گردآوری : م. الف زائر





علی ابن ابراهیم قمی

علی بن ابراهیم قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی

از چگونگى و تاریخ زندگى ابوالحسن على بن ابراهیم بن هاشم قمى (زنده در 307 ق) اطلاع

زیادى در دست نیست،اما از راویان بزرگ و موثق شیعه به حساب مى آید و علماى رجال

همواره وى را تعظیم و تجلیل کرده اند و محمد بن یعقوب کلینى از وى

روایت مى کند.

قمى، حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام و امام

علی النقی علیه السلام را

درک کرده است. ref> محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی،

ص494-495. </ref>

ابراهیم بن هاشم پدر بزرگوار على بن ابراهیم کنیه اش ابواسحاق قمى است

وى در اصل از بزرگان شیعیان کوفه بوده است و سپس به شهر قم مهاجرت کرده است.

او از اصحاب امام رضا علیه‌السلام و امام جواد علیه‌السلام است.

درباره ‌اش گفته اند: ابراهیم بن هاشم اولین کسى بود که احادیث ائمه بزرگوار تشیع را

که در میان کوفى رایج بود، به شهر قم نقل و منتشر کرده است.[۲] او

روایات متعددى

را از امام جواد علیه‌السلام نقل کرده است[۳] که در کتب حدیث

معروف تشیع به ثبت

رسیده است.[۴] مجموع روایاتى که از ابراهیم بن هاشم

قمى نقل شده است

و در کتاب‌هاى معتبر وجود دارد، 6416 مورد مى باشد.[۵] آیت الله خویى در

مورد او مى گوید:

سزاوار نیست درباره موثق بودن ابراهیم بن هاشم شک و تردید

به خود راه داد.[۶]

نام علی بن ابراهیم قمی، در شمار اصحاب حضرت امام هادى علیه‌السلام قرار گرفته است

. شیخ طوسى به این مسئله اشاره کرده است.[۷] سپس نجاشى به پیروى از شیخ طوسى

درباره على بن ابراهیم مى گوید: او از افراد مورد وثوق و قابل

اعتماد در احادیث و

روایات مى باشد و مذهب و افکار اعتقادى او

کاملا صحیح است.[۸]

على بن ابراهیم علاوه بر عصر امام هادى علیه‌السلام، در دوران حیات پربرکت

امام حسن عسکرى علیه‌السلام[۹] و نیز زمان غیبت صغرى

زندگى مى کرده است.

البته در کتاب‌هاى معتبر تشیع هیچ روایتى از

امام هادى علیه‌السلام

و نیز دیگر امامان معصوم علیهم‌السلام به نقل از على بن ابراهیم

یافت نشده است.

آیت الله خویى در این باره مى گوید: نبودن روایت مستقیم از

ائمه علیهم‌السلام

منافاتى با این مطلب ندارد که نامش در زمره اصحاب امام هادى

علیه‌السلام باشد.[۱۰]

علاقه و دلدادگى او نسبت به سرچشمه هاى زلال امامت به اندازه اى بود که نه

تنها شیعیان، بلکه دانشمندان اهل سنت نیز به این

مسأله اشاره کرده اند.

ابن حجر عسقلانى که از دانشمندان نامدار اهل سنت در علم رجال است، از

على بن ابراهیم

در کتاب خویش نام برده، سپس مى گوید: او از شیعیان سرسخت

است.[۱۱] سرسختى

و ارادت او نسبت به پیشوایان معصوم در لابلاى روایتى که على بن ابراهیم نقل کرده

به خوبى آشکار است.

همچنین تلاش بى‌وقفه و زحمات طاقت فرساى او در شنیدن، بدست آوردن، یادگیرى و

منتشر ساختن روایات و احادیث، این محبت و علاقمندى را

شفاف‌تر ساخته است.

این تلاش بى‌وقفه به حدى بوده است که على بن ابراهیم توفیق یافته تا

تعداد 7140 روایت را نقل کند.[۱۲]

کتاب کافى تألیف حدیث شناس بزرگ ثقة الاسلام کلینى، مملو از روایات و احادیث

على بن ابراهیم است به گونه اى که مى توان آن کتاب را مسند

على بن ابراهیم به شمار آورد.

کلینى خود در این باره مى گوید: تمام احادیثى را که در کتب خود (کافى) آورده ام

به نقل از بزرگانى چون على بن ابراهیم، محمد بن یحیى، على بن موسى کمیدانى،

داوود

بن کوره و احمد بن

ادریس است.[۱۳]

از این تعداد (7140) روایاتى که وى نقل کرده است، تعداد 6214 مورد از آن را از

پدرش ابراهیم بن هاشم و او نیز از محمد بن ابى عمیر

نقل کرده است. تعداد

بى‌شمار روایات على بن ابراهیم، ستایش و تمجید همگان را بار

آورده است. از

این رو عمر رضا کحاله - از دانشمندان اهل سنت -

ضمن معرفى او مى گوید:

على بن ابراهیم شخصیتى فقیه، مفسر قرآن و اخبارى

است (کسى که احادیث

بسیارى را نقل مى کند) و کلینى از او روایت

برگرفته است.[۱۴]

به یقین فقیه قمى، براى بدست آوردن و گردآورى این حجم بسیار زیاد از احادیث

و سخنان پیشوایان دین، به نقاط مختلفى مسافرت کرده است

و در راه رسیدن به این

مهم زحمات زیادى را بر خود هموار کرده است. او در

این راه علاوه بر استفاده

از محضر بزرگان شیعه، نزد حافظان راویان اهل سنت رفته و از آنان احادیثى را

ثبت و ضبط کرده است.

ابن حجر عسقلانى در این باره مى گوید: على بن ابراهیم از برخى علماى اهل

سنت چون ابوداود سیستانى، ابن عقده و افراد دیگر روایت

نقل کرده است.[۱۵]

مفسر قمى در اواسط زندگى پرافتخارش، نعمت بینایى خود را از دست داد[۱۶]

و تا پایان عمر با دلى روشن و قلبى حق بین به حیات بابرکت

خویش ادامه داد اما او

با این حالت جسمانى خویش، از پاى ننشست و همچنان در دریاى عمیق روایت و حدیث

شنا مى کرد تا از این طریق معارف انسان‌ساز شریعت را به کمک و یارى امامت گردآورده و آن را به آیندگان بسپارد.

بنابراین بزرگترین امتیاز وب و زرین ترین صفحه زندگى اش را مى بایست، گردآورى،

تدوین،تألیف و نقل و نشر روایات امامان معصوم علیهم‌السلام برشمرد.

از این رو بر ما

سیراب شدگان از زمزم زلال کافى وظیفه است تا این تلاش عظیم و

مقدس را ارج نهیم.


تألیفات[ویرایش]

على بن ابراهیم در نگارش و تألیف زبردست بوده و آثار بسیارى از خود

برجاى گذاشته که گویا به جز کتاب تفسیر او، آثار دیگرش در گذر زمان از

بین رفته است. از جمله آثاری که برای او ذکر شده:

  • 1- التفسیر؛
  • 2- الناسخ والمنسوخ؛
  • 3- قرب الاسناد؛
  • 4- الشرایع؛
  • 5- المغازى.

ابن الندیم در کتاب خویش، از على بن ابراهیم قمى، تحت عنوان فقهاء و محدثان و

علماى شیعه نام برده و علاوه بر قرب الاسناد نام دو کتاب دیگر وى

را چنین مى نویسد:

  • 1- المناقب؛
  • 2- اختیار القرآن.[۱۷]

دانشمند بزرگ علم رجال ابوالعباس نجاشى علاوه بر هفت کتاب نامبرده فوق از

دیگر کتاب‌هاى وى چنین نام مى برد:

  • 1- التوحید والشرک؛
  • 2- فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛
  • 3- الانبیاء علیه‌السلام؛
  • 4- المشذر؛
  • 5- الحیض؛
  • 6- رساله اى در معناى هشام و یونس؛
  • 7- جواب مسائل محمد بن بلال.[۱۸]

فرزندان علی ابن ابراهیم قمی[ویرایش]

1. احمد بن على بن ابراهیم :

وى از بزرگان شیعه بوده و شیخ صدوق با عبارت رضى الله عنه از او به نیکى نام برده

و روایات بسیارى

از وى نقل کرده است.[۱۹]

شأن و مقام والاى او به حدى است که یکى از دانشمندان اهل سنت در کتاب خود -

لسان المیزان - از وى یاد کرده مى گوید: احمد بن على در رى

سکونت داشته است

و کنیه اش ابوعلى بوده است. او از پدرش و نیز

چند تن دیگر از بزرگان

همچون سعد بن عبدالله بن جعفر حمیرى و احمد بن ادریس،

احادیثى شنیده

و نقل کرده است.[۲۰] روایات این فرزانه قمى، در کتاب بحارالانوار

به چشم مى خورد.[۲۱]

2. محمد بن على :

او از استادان شیخ صدوق به شمار مى آید به گونه اى که آن فقیه بزرگ شیعه از محمد

بن على بن ابراهیم قمى روایاتى را نقل کرده است.

محمد کتاب‌هایى را

مشتمل بر احادیث ائمه معصومین تنظیم و

تهیه کرده است.[۲۲]

علامه مجلسى پس از نام على بن ابراهیم، آورده است... والکتاب العلل لولده الجلیل محمد[۲۳]

و بدین طریق از کتاب وى به نم العلل

یاد شده است.

3. ابراهیم بن على :

او از دیگر فرزندان فرزانه مفسر - على بن ابراهیم - است و روایاتى را به نقل از پدرش

بیان و منتشر کرده است.[۲۴] شیخ عباس قمى مى گوید:

از مقدمه کتاب بحارالانوار،

چنین برمى آید که ابراهیم بن على از محدثانى بوده است که روایات زیادى

را نقل نموده است.[۲۵]

وفات[ویرایش]

از تاریخ وفات على بن ابراهیم قمى اطلاع دقیقى یافت نشده است اما پژوهشگران بر اساس

روایتى که شیخ صدوق درباره وى در کتاب عیون اخبارالرضا نقل کرده است،

چنین

استفاده کرده اند که على بن ابراهیم تا سال 307 قمرى زنده بوده است

و وفاتش پس از این

تاریخ واقع شده است.[۲۶]

هم‌اکنون مقبره آن فقیه بزرگ و مفسر دانشمند در پارک ملى، روبروى

مدرسه آیت الله العظمى گلپایگانى، واقع در خیابان ارم

(آیت الله العظمى نجفى مرعشى)

قرار دارد.

پانویس[ویرایش]

  1. محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، ص494-495.
  2. رجال النجاشى، ص 16، مؤسسه النشر الاسلامى.
  3. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویى، ج 1، ص 317-318.
  4. التهذیب، ج 4، کتاب الزکات، حدیث 397؛ معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 321.
  5. همان.
  6. معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 317.
  7. الامام الهادى علیه‌السلام، السید محمدکاظم القزوینى، ص 308، مرکز نشر آثار شیعه.
  8. رجال النجاشى، ص 260.
  9. الذریعة، آقا بزرگ تهرانى، ج 4، ص 302.
  10. معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 189.
  11. رسال المیزان، ج 4، ص 191.
  12. معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 213.
  13. رجال النجاشى، ص 378.
  14. معجم المؤلفین، ج 7، ص 9.
  15. لسان المیزان، ج 4، ص 191.
  16. رجال النجاشى، ص 260.
  17. الفهرست، محمد بن اسحاق الندیم، ص 312؛ دارالمعرفة بیروت - معجم الادباء،
  18. یاقوت حموى، ج 12، ص 215.
  19. رجال النجاشى، ص 260.
  20. الکنى والالقاب، شیخ عباس قمى، ج 3، ص 84، مکتب الصدر، تهران - طبقات
  21.  اعلام الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 1، ص 32، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان.
  22. همان، ص 85.
  23. بحارالانوار، ج 3، ص 39 - ج 18، ص 315 - ج 25، ص 193.
  24. طبقات اعلام الشیعة، ج 1، ص 167، 168.
  25. بحارالانوار، ج 1، ص 8.
  26. بحارالانوار، ج 82، ص 12 و ج 108، ص 63.
  27. فوائد الرضویه، ص 264.
  28. الذریعة، ج 4، ص 302.

مولاعلی 684.......839



مولاعلی (ع) - 839

 

قَدیُزِلّ الحَکیمُ , قَدیَزهَقُ الحَلیمُ .

 

دانشمند نیزگاهی دچارلغزش می شود

 

وبردبارنیزگاهی صبروقرارازدست می دهد.

 

 

Even  learned man may make an error

 

and a tolerant person may

 

 

lose patience.

 

آنهم که زفضل است وخرد برخوردار

 

گاهی گردد به لغزش سخت دچار

 

زانهم که صبور وبردباراست به کار

 

گاهی  زکفش برون رود صبرو قرار

 

-

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

 

ابوالقاسم حالت

 

 

==

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

 

مولاعلی (ع) - 838

 

 

قَدکانَ صاحَبَکَم هذایُسافِرُفَاِنّ قَدِمَ عَلَیکُم

 

فَعُدوهُ فی بَعضِ سَفراتِهِ وَ اِلّافَقَدِمتُم اِلیَهِ .

 

این دوست شما بودکه ازجهان سفرکرد , اگربسوی

 

شما بازگشت این سفررانیزمانند سفرهای دیگرش

 

 

بشمارید وگرنه شمابسوی او می روید.

 

 

It was  your friend who journeyed to the  other

 

 

 

world;  if he ever returns to you , you may consider

 

 

it as one of his ordinary travels , and , if he

 

does not , surely you will go  to him.

 

 

برگشت  گرآنکه زین جهان کرده سفر

 

این راسفری شمر جو اسفار دگر

 

ورزانکه دگر بازنیامد سویت

 

یکروز تومی روی بسویش آخر

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 837

 

قُدرَتُکَ عَلی نَفسِکَ اَفضَلُ القُدرَهِ وَامرَتُکَ عَلَیهاخَیرُالاَمرَه .

 

توانائی تو برنفس خودبالاترین توانائی  وفرماندهی

 

توبرآن بهترین فرماندهی است .

 

You can have the highest power and the

 

 

best command upon your own self.

 

 

آنکس که دل توبازدارد زهوس

 

گردرنگری نیک , توخودباشی وبس

 

خودخیزوبه راهنمائی خویش برس

 

زیرابتو فرمان ندهد به زتوکس

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 ==


مولاعلی (ع) - 836

 

فی سِعَهِ الاَخلاقِ کُنوزُ الاَرزاقِ .

 

گنج های روزی درگشاده روئی است .

 

The treasures of livelihood lies

 

behind smiling face.

 

ازخوشخوئی  بسی توان بردن سود

 

شادآنکه بسود خویش ازاین راه افزود

 

باروی گشاده می توان درهمه جا

 

بررخ درگنج های روزی بگشود

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==


مولاعلی (ع) - 835

 

فی تَصاریفِ الاَحوالِ یُعرَفُ جواهِرِالرِّجالِ .

 

ازگردش روزگار , گوهرمردان آشکار می شود.

 

 

In vicissitude the true nature

 

of men will be revealed .

 

پولادبه پنجه قضاموم شود

 

موجود به یک حادثه معدوم شود

 

نامردی ومردانگی اهل جهان

 

ازگردش روزگارمعلوم شود

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

 

مولاعلی (ع) - 834

 

فَکِّرثُمّ تَکَلّمَ تَسلِم مِن الزّلَلِِ .

 

اندیشه کن , آنگاه سخن گوی تاازلغزش

 

زبان دورباشی .

 

Think  and then speak ; so  that you may be

 

guarded against the slips of tongue.

 

درپیش کسی که اهل فهم است وفطن

 

تافکرنکرده ای  , مکن بازدهن

 

خواهی که زلغزش زبان باشی دور

 

اندیشه نکرده وامکن لب به سخن

 

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==


مولاعلی (ع) - 833

 

فِکرُ المَرءِ مِرآهُ تُریهِ حُسنَ عَمَلِهِ مِن قُبحِهِ .

 

اندیشه مرد آیینه ای است  که خوب وبد

 

اعمال اورامی نماید.

 

 

Man,s thought is a mirror which reflects

 

 

his  right and wrong deeds .

 

اندیشه هرکسی تراازحالش

 

آگاه کند که چون بود افعالش

 

اندیشه مردچون یکی آینه است

 

پیداست درآن خوب وبداعمالش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

گردآوری : م.الف زائر

 ==


مولاعلی (ع) - 832

 

فَضلُ الرّجُلِ یُعرَفُ مِن قولِهِ  .

 

ازگفتارمرد  ,فضل و کمال او شناخته می شود.

 

 

Man,s virtues are revealed by his speech.

 

تامردرمعرفت نباشد محروم

 

بی مغزسخن نگوید ونامفهوم

 

ازطرز سخن گونی هرکس , گردد

 

میزان کمال ودانش او معلوم

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==

 

مولاعلی (ع) - 831

 

فَرّواکُلَّ الفِرارِمِنَ الفاجِرِالفاسِقِ .

 

باکمال شدت ازمردم فاسق وفاجر بگریزید.

 

 

Flee with all your power from those

 

 

who are libertine and debauchee.

 

درباغ جهان زدست هرخس بگریز

 

ازآنکه چو میوه ای نارس بگریز

 

تاآنکه به ورطه فسادت نکشند

 

ازفاسق و زشتخوی وناکس بگریز

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==

 

مولاعلی (ع) - 830

 

فَخرِالمَرءِبِفَضلِهِ لابِاصلِهِ .

 

مایه فخرمرد فضل وادب اوست نه اصل ونسبش .

 

Honor lies in virtues not

 

in family origin.

 

بیمایه به لاف گشته آلوده لبش

 

کاو جدش کیست یاچه بوده لقبش

 

آن چیز که مرد  رابود مایه فخر

 

فضل وادب اوست نه اصل ونسبش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر


 ==


 

مولاعلی (ع) - 829

 

فازَمَن اَصلَحَ عَمَلَ یَومِهِ وَاستَدرَکَ فوارِطَ اَمسِهِ .

 

کسی  رستگارشدکه کارامروز رادرست کرد

 

وهرچه دیروز تلف کرده بود بدست آورد.

 

A man is saved if he arranges  his affairs

 

 

just today and regains  whatever he

 

has lost yesterday.

 

آن مرد برافراشت سرفخروشرف

 

وزرنج  نجات یافت وزآه واسف

 

کامروز بکوشید وبیاورد به کف

 

هرچیز که کرده بود دیروز تلف

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گرداوری: م.الف زائر

 

==

 

مولاعلی (ع) -  828

 

غِنَاالعاقِلِ بِعِلمِهِ , غِنَا الجاهِلِ بِمالِهِ .

 

دارائی خردمند به دانش اوست ودارائی نادان به مال او .

 

An intelligent man is rich because

 

 

of his knowledge , an ignorant , because

 

 

of his properties.

 

سرمایه دانا همه علم است وکمال

 

یعنی که ثبات دارد اندرهرحال

 

دارائی نادان همه زر باشد ومال

 

یعنی که بود د ستخوش وزرووبال

 

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 ==


مولاعلی (ع) - 827

 

غایَهُ العَقلِ اَلاِعتِرافُ بِالجَهلِ .

 

نهایت خردمندی  اقراربه نادانی است .

 

 

The highest degree of wisdom is

 

confession of ignorance.

 

نادان که فتاده است درگمراهی

 

خودرادانا شماردازخودخواهی

 

آگاه زنادانی خود گردیدن

 

خودغایت عقل باشد وآگاهی

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

 

=

 

 گردآوری : م.الف زائر

 ==


مولاعلی (ع) - 826

 

غایَهُ الحَیاءِ اَن یَستَحییِ المَرهُ مِن نَفسِهِ .

 

منتهای حیاآن است که مردازخودنیزشرم داشته باشد.

 

 

 

The highest degree of modesty is

 

 

to be ashamed even of

 

 

one,s own  self.

 

 

آنجاکه ترازدیگران آزرم است مجبوری

 

 

  اگر که باادب باشی ونرم 

 

 

نیک ارنگری نهایت شرم وحیا

 

 

آن است که کس زخویش هم دارد شرم

 

 

 

 =

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.. الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 825

 

غایَهُ الجودِبَذلُ الموجود.

 

نهایت بخشش , بخشیدن چیزی است که موجود است .

 

The highest point of generosity is to give

 

 

whatever you have.

 

 

چون یافت توانگری دوصدگنج گهر

 

زان هرچه کندبذل , نیاید به نظر

 

 

بخشنده ترازتوانگرآن مسکینی ست

 

کاوآنچه که یافته ست بخشد یکسر

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

 

مولاعلی (ع) - 824

 

غافِضِ الفُرصهَ عِندَاِمکانِهافَاِنّکَ غَیرُمُدرِکِها عِندَ فَوتِها.

 

همین  که فرصتی بدستت افتاد آنراغنیمت بشمار

 

که اگر ازدست رفت دیگر آن را بدست نمی آوری .

 

 When you seize an opportunity , take 

 

advantage of it ; for , you will never find it

 

 again if you let it slip.

 

دررفته وآینده نشاید دل بست

 

دل بند به فرصتی که دردستت هست

 

فرصت مده ازدست که فرصت ای دوست

 

ازدست چوشددگرنیاید دردست

 

 

 =

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

 

مولاعلی (ع) - 823

 

غاضَ الصّدقُ فی النّاسِ وَفاضَ الکِذبَ وَاستَعمِلَتِ المَودّهُ

 

بِاللّسانِ وَ تشاحَنوابِالقُلوبِ .

 

 

درمیان مردم راستی کم وردروغگوئی بسیار

 

شد , دوستی ها به زبان شد

 

ودلها پرازکینه گردید.

 

Among the  people, truthfulness has

 

increased and falsehood decreased ,  friendship

 

 

is only in words and  the hearts are

 

 

full of hatred.

 

دیگرهمه کس زراستی بگریزد

 

وزمکرودروغ کس نمی پرهیزد

 

گریاری ودوستی است باشد به زبان

 

گرکینه ودشمنی است ازدل خیزد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

==

 

مولاعلی (ع) - 822

 

غارِسُ شَجَرَهِ الخَیرِ یَجتَنیهااَحلی ثَمَرَهِ .

 

آنکس که درخت  نیکی می کاردشیرین ترین

 

 

میوه اش راخود می چیند.

 

 

 

He who cultivates goodness will benefit

 

 

by its sweetest fruit.

 

 

هرکس که جهان زارکند کارش را

 

چون صبح کن ازلطف شب تارش را

 

انکس که درخت خیرونیکی کارد

 

 

خود می چیند خوب ترین بارش را

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 


ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==

 

مولاعلی (ع ) -  821

 

عَیبُکَ مَستورُمااَسعَدَکَ جَدُّکَ .

 

تابخت یارتست عیب تودر پرده می ماند.

 

Your defects are hidden as long

 

as you enjoy prosperity.

 

بدبخت همیشه خوارخواهد بودن

 

عیبش همه آشکارخواهد بودن

 

تابخت توباتویارخواهد بودن

 

برعیب تو پرده دارخواهد بودن

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

گردآور ی: م.الف زائر

 

 ==

مولاعلی (ع )  - 820

 

 

عَوِدلِسانَکَ لَینَ الکَلامِ وَبَذلَ السّلام یَکثِرُ

 

مُحبّوکَ وَیَقِلُّ مُبغِضوکَ .

 

 

زبان خودرابه خوشگوئی وسلام عادت ده چون

 

این شیوه دشمنت راکم ودوستت رازیاد می کند.

 

 

Get your tongue to speak decently ; for

 

 

in this way you can increase your friends

 

and decrease you enemies.

 

آن کس که شکربیان وخوشخوی افتاد

 

بس دل که به شیرین دهنی دارد شاد

 

باخوشگوئی زبان خود عادت ده

 

تادشمن توکم شود ودوست زیاد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

 ==

 

مولاعلی (ع) - 819

 

عودَالفُرصَهِ بَعیدُمرامُها.

 

فرصت ازدست رفته , دیربدست می آید.

 

 

Opportunity , when lost , can not

 

be found again very soon.

 

فرصت اگرت هست غنیمت بشمار

 

کزدست اگربداررو د فرصت کار

 

یاان که بسی دیربدستت آید

 

یا هیچ بدست نایدت دیگر بار

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 ==


مولاعلی (ع) - 818

 

عِندَزَوالِ الشّدایِدِ تَظهَرُفَضائِلُ الاِنسانِ .

 

درهنگام سختی برتری مرد آشکارمی شود.

 

Man,s  superiority will be realized

 

in heard days.

 

 

افتدچوبدست گنج بادآوردی

 

سهل است اگر خوشی کندهرفردی

ازدیدن هرمصیبت وهردردی

 

معلوم شود تحمل هرفردی

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

.==

مولاعلی (ع) - 817

 

عِندَزَوالِ النّعَمِ یُعرَفُ الصّدیقِ مِن العَدوِ .

 

وقتی که دارائی ازدست می رود دوست

 

ازدشمن شناخته می شود.

 

 

It is  in adversity that one can recognize

 

his friends from his foes.

 

آن دوست که باتست چو یک جان به دوتن

 

ای بس که شود به دوستی عهد شکن

 

تاکی نشد ازفقرگرفتارمحن

 

هرگز نشناخت دوست راازدشمن

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

مولاعلی (ع)- 816

 

عِندَزَوالِ القُدرَهِ یَتَبیّنُ الصّدیقُ مِن العَدو.

 

هنگامی که توانائی  وقدرت ازدست رفت دوست

 

 

ازدشمن تمیز داده می شود.

 

You can realize your friends from our

 

 

foes when your power is lost.

 

برمسند اقتدار تاخواهی زیست

 

درطاهر امر باتوکس دشمن نیست

 

چورفت توانائی وقدر ت ازدست

 

معلوم شود دوست که و دشمن  کیست

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف  زائر

 ==


مولاعلی (ع ) - 815

 

عِندَاِنسِدادِالفُرَجِ تبدوامَطالِعُ الفَرَجِ .

 

هنگامی که راهها بسته می شود گشایش هائی

 

نیز پدیدارمی گردد.

 

When all the ways are closed some

 

openings appear.

 

آنگاه که روز تو چوشب تارشود

 

دستت رچه روی سست درکارشود

 

هردرچو فروبسته به یکبارشود

 

تاگاه گشایشی پدیدارشود

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

 

مولاعلی (ع) - 814

 

عِندَالاِمتِحانِ یُکرَمُ الرّجُلُ اَویُهان .

 

مرددرامتحان عزیزویاخوارمی شود.

 

In the course of examination a man is

 

either endeared of humiliated.

 

 

 

چون لاف زند مدعی ازعقل وتمیز

برجای خموش باش وبیجامستیز

زیراکه چو پای امتحان بپیش آید

یاخوارشود پیش کسان یاکه عزیز

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

=

کردآوری : م.الف  زائر

 

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 813

 

عَلَیکُم بِالقَصد فِی المَطاعِم فَاِنّهُ اَبعَدُمِن السّرف

 

وَاَصَحُّ لِلبَدَنِ وَاَعونُ عَلی العِبادَهِ .

 

 

بایددرخوراک میانه روی  پیش گیرید, چون این

 

شیوه ازاسراف دورترو برای سلامت بدن درست تر

 

وبرای عبادت کمک بیشتری است.

 

You have to be moderate in eating ; for

 

it is far from extravagance, better for

 

your health  and more helpful

 

in  God worshiping.

 

پرهیزکن اززیادخوردن ای یار

 

تاآن که زاسراف بمانی بکنار

 

باشی زسلامت بدن برخوردار

 

نیروی عبادت تو گردد بسیار

 

 

=

 

 

ترجمه شعر ی وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==



 

مولاعلی (ع) - 812

 

عَلَیکُم بِالتّواصُل وَالموافَقَه وَایّاکُم المُقاطِعَهَ وَالمُهاجِرَه .

 

بایدباهم بپیوندیدوسازگارباشیدوازگسستگی 

 

وجدائی بپرهیزید.

 

Be united  and agreeable to one

 

 

another,  and  avoid disconnection

 

and separation.

 

پرهیز زجور وبی وفائی باید

 

یکرنگی ومهر وبی یریائی باید

 

پیوند وفاق و آشنائی باید

 

دوری زگسستن وجدائی باید

 

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==


مولاعلی (ع) - 811

 

عَلَیکَ بِالصّبرِفی الضّیقِ وَالبَلاءِ .

 

برتست که درتنگدستی ومصیبت صبرپیشه کنی.

 

You have to be patient in indigence

 

and calamity.

 

ای آنکه زغم کارتوگریه ست چو ابر

 

وزرنج چوبره ای به چنگال هژبر

 

 

هشدارکه دردهرکسی رادرمان

 

صبرآمدوصبرآمدوصبرآمد وصبر

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر



 ==

 

مولاعلی (ع) - 810

 

علی قَدرِالمُرُوّهِ تَکونُ السّخاوَه .

 

بخشندگی بقدرمردانگی است .

 

 

Generosity is according to manliness.

 

آن مردکه رادو پاک گوهر باشد

 

کی بسته قیدسیم یازرباشد؟

 

احسان وکرم بقدرمردانگی است

 

آن مردتراست کوسخی تر باشد

 

=

 

 ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری: م.الف ز ائر

 

 

مولاعلی (ع) - 776.....809




مولاعلی (ع) - 809

 

 

عَلی قَدرِالمونَهِ تَکونُ مِن اللهِ المَعونَهُ .

 

به اندازه احتیاج ازخدایاری می رسد.

 

 

God helps us to the extent of our needs .

 

گرطبع تو دور ازطمع باشد وآز

 

گردد به رخ تو باب آسایش باز

 

باشدهمه راخدا مدگار, ولیک

 

مقدارمدد, بودبه مقدارنیاز

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

 

ابوالقاسم حالت

 

 

 

-

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

 

مولاعلی (ع)- 808

 

عَلی قَدرِالحَمیَّهِ تَکونُ الشّجاعَه .

 

شجاعت بقدرغیرت است .

 

 

One,s bravery is as much as one,s zeal.

 

بی غیرت اگر خورده بهر دم صدنیش

 

شایدنکند بلند  هرگز سرخویش

 

هرچندکه غیرت کسی باشد بیش

 

خود پیش نهد پای شجاعت درپیش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 807

 

عَلی قَدرِالحَیاءِ تکونُ العِفّهُ .

 

عفت وپاکی به اندازه شرم است .

 

One,s chastity is as

 

much as one,s modesty.

 

آن راکه نه ازخلق حیا, نه زخداست

 

این نیست عجب گربه گنه بی پرواست

 

چون عفت وپاکی است به اندازه شرم

 

فریاد ازآن کسی که بی شرم وحیاست

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

.

 

==
 

مولاعلی (ع) - 806

 

عِلمُُ لایُصلِحُکَ ضَلالُُ .

 

دانشی که تورااصلاح نکند گمراهی است .

 

Knowledge which does not

 

correct you is misleading.

 

در سایه فضل ودانش وآگاهی

 

بایدبرهی زنخوت وخودخواهی

 

علمی که ترانیاورد درره راست

 

نیک ارنگری نیست بجزگمراهی

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

 گرد آوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) - 805

 

عُقولُ الفُضَلاءِ فی اَطرافِ اَقلامِهِم .

 

خرددانشمندان دراطراف قلم آنهاست .

 

A literacy mam,s mind appears

 

around his pen.

 

ازرهرو وراههای پرپیچ وخمش

 

برخاک نهد نشانه نقش قدمش

 

ازعقل وکمال مرد دانشور نیز

 

بسیاراثربجاگذارد قلمش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآور ی: م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع ) - 804

 

عَداوَهُ الاقارِب اَمَضَّ مِن لَسعِ العَقاربِ .

 

دشمنی خویشاوندان ازنیش کژدم ها دردناک تراست  .

 

Kinsmen,s  enmity is more painful

 

than the sting of scorpion.

 

هرجای که سیل رافزون ترگذراست

 

ازفتنه سیل , جان فزون درخطراست

 

خویشاوندی که باتو دشمن باشد

 

زخمی که زند زنیش کژدم بتراست

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) - 803

 

عَجِبتُ لِمَن یَقنُطُ وَمَعَهُ النَّجاهُ وَهُوَ الاِستغفارُ.

 

عجب دارم ازگنهکاری که ازرحمت خداناامید است

 

بااینکه راه نجاتی درپیش داردو آن استغفاراست .

 

 

I am surprised of a sinner who has no hope

 

 

 

of God,s  mercy  while he has a way to salvation

 

 

and that is to ask His forgiveness.

 

دارم عجب ازاین که گنهکارفکار

 

نومید شود زرحمت حق یکبار

 

باآن که ره نجات دارد درپیش

 

وان این که زجرم خودکند استغفار

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع ) - 802

 

عَجِبتُ لِمَن یَتَکَلّمَ فی مااِن حُکِیَ عَنهُ ضَرّهُ وَ اِن

 

لَم یُحکَ عَنهَ لَم یَنفَعهُ .

 

 

تعجب می کنم ازکسی که سخن کند ازآنچه

 

اگربارگفته شود زیان بیند واگر گفته نشود

 

اوراسودی نبخشد.

 

 

I am amaze of  one who talks of

 

 

something which , when  retold , will

 

 

be  harmful  to him , if

 

 

concealed , will have no  benefit for him.

 

دارم عجب ازآنکه بود اهل خرد

 

وانگه سخنی بردهن او گذرد

 

گان فاش اگرگشت زیانی بیند

 

وزماند نهفته نیزسودی نبرد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر


 

 ==

 

 

 

مولا علی (ع) - 801

 

 

عَجِبتُ لِمَن نَسِی المَوتَ وَهُوَیَری مَن یَموتُ  .

 

 

عجب دارم ازکسی که مرگ راازیاد می برد بااین که

 

 

به مرگ دیگری می نگرد. 

 

 

            

 

 

I am amazed to see men who  forget death

 

 

while witnessing other, s die.

 

 

 

آن زنده که روز مرگ ازیادبرد

 

گوئی که بسر نه عقل دارد نه خرد

 

مردن عجبا !چرا زیادش رفته است

 

آن کس که به مرگ دیگری می نگرد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 =

 

مولاعلی (ع) - 800

 

 

عَجِبتُ لِمَن عَرَفَ نَفسَهُ کَیفَ یَانِسُ بِدارِالفَناءِ . عَجِبتُ

 

لِمَن عَرَفَ رَبّهُ کَیفَ لایَسعی بِدارِالبَقاءِ .

 

 

در شگفتم  که هرکه خودراشناخته چگونه باعالم فانی انس

 

می  گیرد وهرکه خداراشناخته چراخودرابرای عالم باقی

 

آماده نمی کند .

 

 

 

I am amazed how can  a man  who has

 

recognized  himself be attached in the  transient

 

world ; and  why does  a man who has

 

known God fail to prepare himself 

 

for the eternal world.

 

***

 

بس درعجبم  که آنکه خودرابشناخت

 

بهرچه بدین عالم فانی دل باخت

 

وانکس که خداشناخت خودرازچه روی

 

ازبهر سرای باقی آماده نساخت

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م .الف زائر

 

 

 

 

 

 

== 

 

مولاعلی (ع) - 799

 

 

عَحِبتُ لِلبَخیلِ یَستَعجِلُ بِالفَقرالذّی مِنهُ هَروبُُ وَیَفوتُهُ الغِنیَ

 

 

الذّی اِیاهُ طَلَبَ فَیُعیشُ فی الدّنیا عَیشَ الُفقراءِ وَ یُحاسِبُ

 

 

فیِ الاخِرَهِ حِسابَ الاَغنیاءِ.

 

 

 

درشگفتم ازبخیل که بادارائی خودبه سوی فقری که ازآن گریزان

 

است می شتابد وآن دارائی  راکه خواهان است ازدست

 

می دهد , دردنیا زندگی فقرارادارد ودرآخرت حساب اغنیا

 

راازاو می خواهند.

 

 

 

I am surprised of an avaricious man who , despite

 

his wealth , lives in poverty  of which he is afraid 

 

and loses a luxurious like for which he is eager. He

 

is like a poor man in this world and will be

 

judged as a rich man in the other.

 

 

دارم عجب ازلئیم بدبخت که خواست

 

داراباشد ولیک مانندگداست

 

درحشرحساب اغنیارو خواهند

 

هرچندکه اندرین جهان چو ن فقراست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

 

 

 

== 

 

مولاعلی (ع) - 798

 

 

عَجِبتُ لِغافلِِ وَالمَوتُ حَیثُ فی طَلَبِهِ .

 

 

عجب دارم ازکسی که غافل مانده است بااین

 

که مرگ به جستجویش می شتابد.

 

 

 

I am surprised of he who is neglectful of death

 

though it is in search of him hurriedly.

 

 

آن پیرکهن که مانده بی تاب وتوان

 

غرق هوس ازچه روست  چون تازه جوان ؟

 

دارم عتجب ازکسی که غافل مانده ست

 

 بااین که فتاده ازپی اش مرگ دوان

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

 

 

 

مولاعلی (ع ) - 797

 

ظَنّ العاقِلِ اَصَحَّ مِن یَقینِ الجاهِل .

 

شک و گمان خردمند از یقین نادان بهتراست .

 

The doubt of a wise man is better

 

than the certainty.

 

پیش خردآن سخن که بی برهان است

 

همچون سربی مغزوتن بی جان است

 

آن ظن وگمان که مردم داناراست

 

بهترزیقین مردم نادان است

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) - 796

 

ظَنَّ الاِنسانِ میزانُ عَقلِهِ وَ فِعلُهُ شاهِدُعَلی اَصلِهِ .

 

اندیشه هرکسی نشانه سنجش خراو وکردارش

 

نیزگواه گوهراوست .

 

 

Every man,s thinking shows his

 

mind . every one,s action

 

testifies his nature.

 

فکرتوشود راهبرت درهرراه

 

کارت همه راکند  زحالت آگاه

 

اندیشه هرکس خردش راست نشان

 

کردارش نیز گوهرش راست گواه

 

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==

مولاعلی (ع) - 795

 

ظَلَمَ الحَقّ مَن نَصَرَالباطِلَ  .

 

آن کس که باطل را مددکند درباره حق ظلم کرده است .

 

One who supports wrong

 

deeds suppresses rightfulness.

 

آن کس که زکجروی کند استقبال

 

باراستروان فتاده گوئی به جدال

 

آنکس که مددکارشود باطل را

 

کرده است بپای ظلم حق راپامال

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 794

 

طوبی لِمَن اَطاعَ ناصِحاََ یَهدیهِ وَ تَجَنّبَ  غاویاََ یُردیهِ .

 

خوشاکسی که اطاعت کند ا زکسی که پندش دهد

 

ورهبریش نماید  ودوری جوید ازصحبت کسی

 

که گمراهش کندوهلاکش سازد.

 

 

Happy is he who obeys advises  and

 

 

leads ;  but avoids one who misleads

 

 

and destroys.

 

شادآن که نهد سراطاعت درپیش

 

پندش چو دهد راهبری خیراندیش

 

دوری کند ازصحبت آنکس کاورا

 

گمراه کننده یابدو رهزن خویش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 793

 

طالِبِ الخَیرِمِن اللّئامِ مَحرومُ .

 

کسی که ازبدمنشان نیکی خواهد نومید شود.

 

One who expects goodness from

 

bad people will be disappointed.

 

نیکی نکند باتو بداندیش آخر

 

کزمارکسی ندیدجزنیش آخر

 

ازبدمنشان هرانکه خواهد نیکی

 

نومید شود زخواهش خویش آخر

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 792

 

طاعَهُ الجَهولِ تَدُلّ عَلیَ الجَهل .

 

فرمانبری  ازنادان نشانه نادانی است .

 

Obedience to the ignorant is a

 

sign of ignorance.

 

آن مرد که پیروره یزدانی است

 

بگریزدازآن که رسم او شیطانی است

 

فرمانبری ازمردم نادان کردن

 

نیک ارنگری نشانه نادانی است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 791

 

ضِیاعُ العُقولِ فی طَلَبِ الفُضولِ .

 

تباهی عقل ها در افزون طلبی است .

 

Avidity corrupts the mind.

 

آن کس که اسیرآزوافزون خواهی است

 

پیوسته دوان پی خیالی واهی است

 

بس عاقل وداناکه زافزون طلبی

 

درورطه نابخردی وگمراهی است

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

مولاعلی (ع) - 790

 

ضَروراتُ الاَحوالِ تُذِّلُ رِقابَ الرّجالِ .

 

ضرورت و ناچاری گردن مردان را به خواری خم می کند.

 

 

Necessity forces men to be humble.

 

بدبختی وبیچارگی ودشواری

 

دردی است کنشده ترزتیغی کاری

 

چون گردن مردخم شود باخواری

 

آنجا که بود ضرورت وناچاری

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 789

 

ضادّواالهَوی بِالعَقلِ .

 

به نیروی خردبا خواهش نفس بستیزید.

 

Overcome your desires by

 

force of wisdom.

 

ازهرچه که پستی آورد کن پرهیز

 

وزهرچه خلاف عقل باشد بگریز

 

درعرصه زندگی به نیروی خرد

 

باخواهش نفس تاتوانی بستیز

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 788

 

ضادّو القَسَوهَ بِالرِقَّه .

 

ازراه نرمی و مدارا با سخت دلی بستیزید.

 

Challenge hardheartedness with

 

you mildness.

 

باخلق درشتی مکن وتندمگوی

 

پرخاش مکن , خشن مشو , جنگ مجوی

 

خواهی که بیارند خلایق به توروی

 

نرمی کن وازسخت دلی دست بشوی

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 787

 

صَوابُ الجاهِل کَالزّلّهِ مِن العاقِل .

 

کارصوابی که ازدست جاهل برآید همانقدر

 

عجیب است که کارخطائی ازعاقلی سرزند.

 

 

A right action from an ignorant

 

 

man is as much astonishing as

 

a wrong one from a wise.

 

تاعقل کسی به سرنباشدکامل

 

حق راندهدنیک تمیزازباطل

 

بسیارعجیب است صواب ازجاهل

 

آنسان که عجیب است خطاازعاقل

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 786

 

صُمتُکَ حَتّی  تَستَنطَقُ خَیرُمِن نُطقِکَ حَتّی تَسکُت .

 

اگرخاموش نشینی تاازتوسخن طلب کنند

 

بهترازآن استکه سخن بگوئی تاازتوبخواهندکه

 

خاموش شوی .

 

You better choose silence until you are 

 

 

asked to speak than to keep talking

 

until you are made silent.

 

 

خاموش اگرنشینی ازروی ادب

 

تاخودهمه کس سخن کند ازتوطلب

 

زان به که دهن پی سخن بگشائی

 

آنقدرکه خواهندفروبندی لب

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 785

 

صُمتُ الجاهِلِ سِترُهُ .

 

خاموشی نادان پرده پوش نادانی اوست .

 

 

Reticence on the part of an ignorant

 

 

man hides his ignorance.

 

هرنکته که درثبوت آن درمانی

 

ازدل به زبان میاراگر بتوانی

 

خاموش نشین  درآنچه نادان هستی

 

چون خاموشی است پرده نادانی

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 784

 

شَیئان لایُعرَفُ مَحلّهُمااِلّامِن فَقدِهُما,اَلشّبابِ وَالعافیَهُ .

 

دوچیزاست که قداروجاه آن شناخته نشود مگر

 

هنگامی که ازدست رفته باشد یکی

 

جوانی ودیگر تندرستی .

 

There are two things which are not

 

 

appreciated until they are lost; youth

 

 

and  health.

 

دردهربود دونعمت بی مانند

 

کش خلق سلامت وجوانی خوانند

 

تاهست بدست  قدرآن مجهول است

 

چون رفت زدست قدرآن می دانند

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گرداوری: م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 783

 

شَیئانِ لایُبلَغُ غایَتُهُما؛ اَلعِلمُ وَالعَقلُ .

 

دانش وخرد دوچیزاست که به پایان آن نتوان رسید.

 

There are two things to which there

 

 

are no limits ;  knowledge

 

 

and wisdom.

 

ازعلم کدام دردرادرمان نیست؟

 

وزعقل کدام مشکلی آسان نیست

 

درهرچه شوی دقیق پایان دارد

 

جزعلم وخردکه این دوراپایان نیست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر


 ==


مولاعلی (ع) - 782

 

شَرُالولاهِ مَن  یَخافُهُ البَریءُ

 

بدترین امیرکسی است که بی گناه از او ترسان باشد.

 

 

 

The worst ruler is the one that an

 

innocent person is afraid of .

 

مردی که بقای عقل رابنیان است

 

گوئی که تن جامعه راچون جان است

 

منفورترین امیر برمسند حکم

 

آن است که بی گناه ازاوترسان است

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف  زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 781

 

شَرّالنّاس مَن یَری اِنّهُ خَیرُهُم .

 

بدترین مردم کسی است که خودرابهترین آنان ببیند.

 

 

The worst man is the one who

 

 

deems himself the best.

 

آن کس که به دام خودستائی مانده ست

 

ازخوبی خویشتن سخن ها رانده ست

 

دردیده عقل بدتر است ازهمه کس

 

آن گزهمه خویش رانکوتر خوانده ست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآور ی: م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 780

 

شَرّالنّاسِ مَن یَخشیَ النّاسَ فی رَبِّهِ

 

وَلایَخشی رَبَّهُ فیِ النّاسِ .

 

بدترین مردم کسی است که درپرستش خداوند

 

ازخلق بترسد اما درگرایش به خلق ازخدانترسد.

 

The worst of all men is the one who

 

 

avoids worshiping  God  for fear of

 

 

people , but  does not avoid  people

 

 

for fear of God.

 

آن ازهمه بدتراست کاندرهمه جا

 

ازترس خلایق  نرودسوی خدا

 

اما به ره هوس رود ازپی خلق

 

وزقهرخدانباشدش هیچ ابا

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) - 779

 

شَرّالنّاسِ مَن لایَقبَلُ العُذرَ وَ لایَغفِرَ الذّنبَ .

 

بدترین مردم کسی است که عذرنمی پذیرد

 

 

و گناه نمی بخشاید.

 

 

The worst of all  people is the person

 

who does not accept anyone,s  excuse

 

 

and does not forgive.

 

حیوان درنده بهتر از دلسیهی

 

کاندردل اورحم نجسته است رهی

 

آن ازهمه پست تربود کاوهرگز

 

عذری نپذیرد و نبخشد گنهی

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) 778

 

شَرُّالنّاسِ مَن لایُبالیَ اَن یَراهُ النّاسُ مُسیئاََ.

 

بدترین مردم کسی است که پروانکند ازاین که

 

 

اوراسرگرم بدکاری به ببینند.

 

The  worst of all people is the one

 

 

whose evil acts when observed, remains

 

disconcerne

 

آنکاوزگناه فاش ناید شرمش

 

ماناکه نه آبروست نه آزرمش

 

رسواترازآن نیست که پروانکند

 

بینند اگر به کاربدسرگرمش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 777

 

شَرّ النّاسِ مَن کانَ مُتَتَبّعاََ لِعیوبِ النّاسِ وَعَمیَاََعَن مَعایبِهِ .

 

بدترین مردم کسی است که به عیوب خود کور

 

و به عیوب دیگران بینا باشد.

 

The worst  man is  he who  sees  the

 

defects  of others  and does not see

 

those of his own.

 

بی شرم آنکاو به عیب خود پرده کشید

 

وانگاه زعیب دیگران پرده درید

 

چون مردم چشم کاوبدان بدان تیره دلی

 

عیب همه دیدوعیب خود هیچ ندید

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==

مولاعلی (ع) - 776

 

شَرّالنّاس مَن کافی عَلیَ الجَمیلِ بِالقَبیحِ وَخَیرُالنّاسِ

 

مَن کافی عَلی َالقَبیحِ بِالجَمیلِ .

 

بدترین  مردم کسی است که دربرابر نیکی

 

بدی کند و بهترین مردم  کسی است که

 

چون بدی بیند نیکی کند.

 

The worst of all people is one who

repays a good deed with misdeed ; and

, the  best of  them is one who 

does good in return for misdeed. 

 

 

شادآن که فشاند ازرخ نیکی گرد

 

بیچاره کسی که روبه زشتی آورد

 

دون طبع بدی کرد چو نیکوئی دید

 

خوشخوی بدی چودید نیکوئی کرد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

مولا علی (ع) - 743.....775



مولاعلی (ع) - 775

 

شَرُّالبِلادبَلَدُُلااَمنَ فیهِ وَلاخَصبَ .

 

بدترین شهرها شهری است که درآن امن

 

و ارزانی نباشد.

 

 

The worst city is the one in which there

 

 

is neither security nor low price goods .

 

چائی که درآن امن وفراوانی نیست

 

شایسته زندگی انسانی نیست

 

درعرضه خاک , بدترین شهر آن است

 

کانجا اثری زامن وارزانی نیست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی(ع) - 774

 

شَرّالاوطانِ مالایَامَنُ فیهِ القُطّانُ .

 

بدترین وطنهاجائی است که مردم آن درامان نباشند.

 

The worst country is where there is

 

 

no security for the citizens.

 

آنجای که ایمن ازبلانتوان زیست

 

آن مردکه پای بند آن باشد کیست

 

ازهروطنی وهردیاری بدتر

 

آنجاست  که هیچ کس درآن ایمن نیست

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 773

 

 

شَرّالاِخوانِ اَلمواصِلُ عِندالرّخاءِ وَالمَفاصِلُ عِندَالبَلاءِ .

 

 

بدترین دوستان  تو آن است که هنگام آسایش باتوپیوسته

 

وروز سختی ازتو گسسته است .

 

 

The worst friend is one who is attached  to you in

 

 

 

prosperity ; but , descries you in adversity.

 

 

 

آن کس که به  دوستی تراتکیه بدوست

 

 

 

گرباتو پی مال تو یاراست عدوست

 

 

دشمن به ازآن دوست که نیک ارنگری

 

 

 

درسوگ چو دشمن است ودرسورچو دوست

 

 

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

 

 

گردآوری :  م. الف زائر

=

 

مولاعلی (ع) - 772

 

شَرّاِخوانِکَ مَن داهِنَکَ فی نَفسِکَ وَساتَرَکَ عَیبَکَ .

 

بدترین یارتوکسی است که مدح تراگویدوعیب تراازتو پنهان دارد.

 

 

The worst  of your friends is the one who flatters you

 

and  does not let you know your defects.

 

 

هرگاه که عیب درتو می بیند دوست

 

 

گرباخبرت کند ازآن عیب نکوست

 

گرمدح توگفت و عیب تو ازتونهفت

 

 

بگریز ازاو که بدترین یارتو اوست

 

 

=

 

 

ترجمه شعری  وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

== 

 

مولاعلی (ع)- 771

 

شَرّاِخوانِکَ مَن اَرضاکَ بِالباطِل .

 

بدترین دوست تو آن است که ترابه کاربدخرسند بدارد.

 

 

 

Your worst friend is the one who satisfies

 

you with absurdities.

 

 

زان کس که به خوی , بدترازدیو ودداست

 

پرهیزکند هرانکه اهل خرداست

 

آن ازهمه یاران توبدتر باشد

 

کوشادبداردت به کاری که بداست

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

 

مولاعلی (ع) -  770

 

 

 

شِدّهُ الحِقد مِن شِدّهِ الحَسَدِ.

 

 

 

بسیاری کینه ازبسیاری رشک است.

 

 

Intense rancor comes from intense jealousy.

 

 

آن کس که حسد برتوبرد رهزن تست

 

 

زنهاربترس ازاوکه اهریمن تست

 

 

 

بسیاری کینه ست زبسیاری رشک

 

 

 

گروست برد رشک به تو دشمن تست

 

 

 =

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

 

 

ابوالقاسم حالت

 

 

 

گردآوری: م. الف زائر


 =

 

مولاعلی (ع) - 769

 

شَتّانَ مابَینَ عَمَلَینِ ؛ عَمَلُ تَذهَبُ لِذّتُهُ وَتَبقی

 

تَبعَتُهُ وَعَمَلُ تَذهَبُ مَونَتُهُ وَیَبقی اَجرُهُ .

 

بین دوکارفرق بسیاراست ؛ کاری که خوشی

 

 

آن بگذرد ورنج وزحمتش بماند وکاری که رنج آن

 

بگذرد واجرومزدش باقی ماند.

 

There is much difference between

 

an affair that its pleasure soon goes but

 

 

its pain remains and one that its reward

 

remains but its pain soon goes.

 

 

آن کارمکن که یکدمت خوش دارد

 

لیکن پس ازآن دوصدغمت پیش آرد

 

کاری بگزین که رنج دارد لیکن

 

آن بگذردوگنج بجا بگذارد

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==



مولاعلی (ع) - 768

 

شاوِرقَبلَ اَن تَعزِمَ وَ فَکِّرقَبلَ اَن تُقدِمَ .

 

قبل ازآن که  درراهی گام نهی به مشورت پرداز

 

وپیش ازاقدام به کاری فکر کن .

 

Before treading on a way you better

 

 

consult and before doijng some thing

 

 

you better think .

 

درراه  ازآن پیش که برداری گام

 

کن شور که ازچه ره رسی زود به کام

 

زان پیش که آغازبه کاری  بکنی

 

کن فکرکه آن چگونه  یابد انجام

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 767

 

شاوِر ذَوِی العُقولِ تَامَنِ اللّومَ وَالنّدَمَ .

 

بااهل خرد مشورت کن  تاازملامت و ندامت در امان باشی .

 

Consult wise  men to avoid blame

 

and repentance.

 

بی فکر کسی دست بکارچو برد

 

ای بس که زیان بیند وافسوس خورد

 

باشی زملامت وندامت به امان

 

گرشورکنی به کاربااهل خرد.

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 766

 

شافِعُ المُذنِبِ اِقرارُهُ وَتَوبَتُهُ اِعتِذارُهُ .

 

شفیع گناهکار,اقراراو ؛ و توبه او , پوزش اوست .

 

A sinner,s  intercessor is his confession

 

 

and  a sinner,s apology is his repentance.

 

اقراربه جرم اگر کندمجرم زار

 

گوئی که شفیع او شود آن اقرار

 

وزکارخطای خودچو پوزش خواهد

 

گوئی  که دگر توبه کند ازآن کار

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

 گردآوری: م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 765

 

سوءُ الظّنِ بِالمُحسِنِ شَرّالاِثمِ وَاَقبَحُ الظّلمِ .

 

بدگمان شدن درباره کسی که نیکوکاراست

 

بدترین گناه وزشت ترین بیدادشمرده می شود.

 

 

To suspect the goodness of a benevolent

 

person is the greatest sin and most

 

 

hideous cruelty.

 

گرنیکی راکنندمردم انکار

 

نیکان همه گردند زنیکی بیزار

 

جرمی است بزرگ بدگمان گردیدن

 

درباره آنکس که بود نیکوکار

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف  زائر

 

==

مولاعلی (ع)- 764

 

سُنّهُ الکِرامِ تَرادِفُ الاَنعام .

 

شیوه جوانمردان بخشش واحسان وروش فرومایگان

 

زخم زبان است .

 

 

Liberty is the way of generous men

 

and reviling is the habit of mean men.

 

آن مردکه طبع وهمت اوست بلند

 

بخشش کند و کمک بهرحاجتمند

 

وان مردکه پست وبدنهادست چو مار


دایم زپی زخم زبان است وگزند

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 763

 

سَمعُ الاُذُنِ لایَنفَعُ مَعَ غِفلَهِ القَلبِ .

 

اگرچشم دل بینا نباشد شنوائی گوش سودی ندهد .

 

 

When the heart not see , hearing through

 

 

the ears is of no use.

 

برشاهدمعنی ,دل اگر شیدا نیست

 

تاثیر دراو ازسخن شیوا نیست

 

گیرم شنونده راست گوش شنوا

 

سودش چه اگرچشم دلش بینا نیست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) -  762

 

سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی فَاِنّی بِطُرُقِ السّماءِ

 

اَخبَرُمِنکُم بِطُرُق الاَرضِ .

 

تامراازدست نداده اید راه راست رااز من بپرسید

 

زیرامن به راههای آسمانی یآگاه ترم تاشما

 

به راه های زمین .

 

 

Ask me about the right ways before you lose

 

 

me , for I know the ways of heaven better than

 

 

you know the ways  of earth.

 

تارخت نبسته ام زدنیا ناگاه

 

ره پرس زمن تاکه نگردی گمراه

 

زیراکه زراه آسمان آگاهم

 

بیش ازتوکه ازراه زمینی آگاه

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==



مولاعلی (ع) - 761

 

سُکرُ الغَفلَهِ وَالغُرورِ اَبعَدُاِفاقَهُ مِن سُکرِ الخَمورِ.

 

مستی خودپسندی وغفلت پایدارترازمستی شراب است .

 

Intoxication of pride and negligence

 

 

is more constant than that of wine.

 

مدهوش چه زود برسرهوش آید

 

مغرورچه دیر چشم دل بگشاید

 

مستی  که زخود بینی وغفلت زاید

 

ازمستی باده دیرتر می  پاید

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع ) - 760

 

سِرّکَ اسیرُکَ فَاِن اَفشَیتُهُ صِرتَ اَسیرُهُ .

 

رازتو تاپنهان است اسیرتست و چون

 

فاش شود تو اسیرآنی .

 

Your secret is your captive as long as it is

 

 

hidden, and when it is divulged you

 

 

will then be the captive.

 

خود محرم خود شو وبپوش ازهمه راز

 

درگفتن رازلب مکن ازهم باز

 

رازتو اسیرتست تاپنهان است

 

گردی توا سراو چو کردیش ابراز

 

=

 

ترجمه شعر ی وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 759

 

سُبُعُ اَکولُ حَطومُ خَیرُمِن والِِ ظَلومِِ غَشومِ .

 

حیوان خونخوارودرنده ازامیرستمکار وخشن بهتراست .

 

A savage fierce beast is better than a

 

 

wicked and tyrannical ruler.

 

حیوان درنده ای که خونخواربود

 

بهتززامیری که ستمکاربود

 

کزآن گاهی به جسم آسیب رسد

 

وزاین همه گاه جان درآزار بود

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

 گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی(ع) - 758

 

سَبَبُ  الکَمَدِاَلحَسَد .

 

رشک و حسد مایه آزاردل است .

 

Jealousy brings anxiety.

 

دایم به دل حسود خون ازحسد است

 

بیچاره ومضطروزبون ازحسد است

 

پیوسته حسود درعذاب است و شکنج

 

کازاردل ورنج درون ازحسد است

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==

مولاعلی (ع)  - 757

 

سَبَبُ الفَقرِاَلاِسرافُ .

 

اسراف مایه بی چیزی است .

 

Extravagance is a cause of poverty .

 

ای آنکه زاسراف نمی پرهیزی

 

اسراف مصیبت آرد وبی چیزی

 

آن زر که تو بی دریغ ریزی ازدست

 

خاکی است که خود برسرخود می ریزی

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی(ع) - 756

 

سامِعُ الغِیبَهِ اَحَدُ المُغتابین .

 

گوش دهنده به غیبت مانند یکی ازغیبت کنندگان است .

 

Whoever listens to a backbiter , is 

 

a backbiter himself.

 

 

چون ازبدمن عدو کند باتو سخن

 

گرگوش دهی توهم عذدوئی بامن

 

زیراگنه گوش به غیبت دادن

 

خودنیست کم ازگناه غیبت کردن

 

-

 

 

ترجمه شعری  وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 755

 

سالِمُ النّاس تُسلِم دُنیاکَ .

 

بااهل جهان صلح وصفا داشته باش تادنیای

 

سالمی داشته باشی .

 

 

Live in peace with people if you want

 

 

to have a peaceful living.

 

باخلق جهان  تاسردعواداری

 

پیوسته چه فتنه هاکه برپاداری

 

بااهل جهان صلح وصفا داشته باش

 

تاآن که جهان خود مصفا داری

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی(ع) - 754

 

ساعَهُ ذُلِّ لاتَفِی بِعِزّهِ الدّهرِ.

 

یک ساعت  ذلت به یک عمر عزت نیرزد.

 

One hour baseness is not worth

 

a lifetime,s honor.

 

آنکاوخودرااهل  شرف می داند

 

باپستی ننگ زندگی نتواند

 

تن درندهد به ذلت یک ساعت

 

ورعزت  یک عمر عوض بستاند

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 753

 

زِیادَهُ الاَفعالِ عَلَی القَولِ اَحسَنُ فَضیلَهِِ وَنَقصُ الفِعلِ

 

 

عَن القَولِ اَقبَحَ رَذیلَهِِ  .

 

 

 

فزونی کرداربه گفتاربهترین فضیلت وافزون بودن

 

گفتارازکرداربدترین رذیلت است .

 

 

Doing more than  saying is she best

 

 

virtue ;  saying more than

 

 

doing, the worst vice.

 

گرکردارت فزون ترازگفتاراست

 

درچشم کسان فضیلت بسیاراست

 

ورگفتارت فزونتر ازکردارست

 

داری صفتی که سخت بی مقداراست

 

=

 

ترجمه شعری  وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 752

 

 

زَوالُ الدّوَلِ بِاصطِناعِ السّفَلِ .

 

برروی کارآمدن نااهلان وفرومایگان 

 

 مایه نیستی مملکت است .

 

 

To employ the villains destroys the state.

 

درخانه پلنگ بچه ای پروردن

 

یعنی که به مرگ خود نهادن گردن

 

نااهلان رابه روی کارآوردن

 

یعنی که امورملک مختل کردن

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 751

 

زَلّهُ القَدَمِ تُدمی ,زَلّهُ اللِّسانِ تُردی  .

لغزش پاخون می آوردو لغزش زبان سررابرباد می دهد.

 

An slip of footing causes bleeding, but

 

a slip of tongue causes loss of life.

 

بیهوده سخن مگوی  ومگشای دهان

 

تافکر نکرده ای ,مزن دم زبیان

 

خون می رود ازپای چو لغزید قدم

 

سرمی رود ازدست چولغزید زبان

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==

مولاعلی (ع)  -  750

 

زَلّهُ العالِمِ کَانکِسارِالسّفینَهِ تَغرَقُ وَیُغرَقُ مَعَهاغَیرُها.

 

لغزش دانشمندمانند شکستن کشتی است که

 

 

هم خود را غرق می شود و هم دیگران راغرقه

 

می سازد.

 

 

 

An erudite,s error is lie a ship,s wreckage; it

 

 

 

sinks and also drowns the passengers .

 

دانشمندی که شد خطاپیشه وپست

 

چون آن کشتی بود که دیده ست شکست

 

هم خودشده است غرقه اندردریا

 

هم جان مسافران او رفته زدست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف  زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 749

 

زَکوهُ القَدرَهِ اَلاِنصافُ .

 

زکوه توانائی عدل وانصاف است .

 

A thank for being powerful is doing justice.

 

مرداست کسی که خصم راداشت معاف

 

آن لحظه که گشت چهره او به مصاف

 

انصاف مده زکف چو قدرت یابی

 

زیراکه بود زکوه قدرت انصاف

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) - 748

 

زَکوهُ الشّجاعَهِ اَلجِهادُفی سَبیلِ اللهِ .

 

زکوه دلاوری جهاد در راه خداست .

 

The best way to thank for being brave

 

is to fight for God.

 

چون شدعلم خداپرستی برپا

 

دیگر سپه کفرنماند برجا

 

مردانگی ودلاوری  راست زکوه

 

وان نیزبود جها د درراه خدا

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 747

 

زَکوهَ السُّلطانِ اِغاثَهُ المَلهوفِ .

 

زکوه فرمانروائی فریادرسی ستمدیدگان است .

 

A sign of gratitude fro sovereignty is to provide

 

 

justice to the oppressed.

 

آن راکه بساط عیش رنگین باشد

 

غافل زچه روز زحال مسکین باشد

 

بایدکه به فریاد ستمدیده رسد

 

زیراکه زکوه سروری این باشد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآور ی: م.الف زائر

 ==



مولاعلی(ع) - 746

 

زَکوهُ الجَمالِ اَلعِفافُ .

 

زکوه زیبائی پاکدامنی است .

 

 

A thank for being beautiful is chastity.

 

باهرکه نشان زعفت وعصمت نیست

 

دردهر نصیب او بجرخفت نیست

 

ای خسروحسن ,عفت ازدست مده

 

زیراکه زکوه حسن جزعفت نیست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآور ی: م . الف  زائر

 

 

==

مولاعلی(ع) - 745

 

رَضِیَ بِالذّلِّ مَن کَشَفَ سِرّهُ لِغَیرِهِ .

 

آن کس که رازخود راباغیربگوید ,  بذلت و رسوائی

 

خود راضی شده است .

 

One who confides his secret to another

 

acquires in his own disrepute.

 

 هرچند که حال توشود زاروپریش

 

پیش همه پرده برمدارازدل ریش

 

آنکس که به غیر, رازخودراگوید

 

بیهوده رضا دهد به رسوائی خویش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

 =

 

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) - 744

 

رَزانَهُ العَقل تُختَبِرَفی الفَرَحِ وَالحُزن .

 

استواری عقل درشادی وغم امتحان می شود.

 

Strength of mind will be put

 

test in joy and in sorrow.

 

نادان چوعمش رسد زجان بی زاراست

 

واندم که خوش است باتکبر یاراست

 

فرصت پی امتحان ستوار ی عقل

 

درشادی بسیاروغم بسیاراست

 

=

 

ترجمه شعری  وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==

مولاعلی (ع) - 743

 

رَحِمَ اللهُ مَن اَلجَمَ نَفسَهُ عَن مَعاصِی اللهِ بِلَجامِها.

 

خدابیامرزد کسی راکه خود را ازنافرمانی خدا لگام کند.

 

May God bless one who controls

 

himself from disobedience to Him.

 

آن کس که نرفته ست خداازیادش

 

وانکس که نکنده معصیت بنیادش

 

دراین دنیا خدابدارد شادش

 

درآن دنیاخدابیامرزادش

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر




مولا علی (ع) - 712...... 742



مولاعلی (ع) - 742

 

رَحِمَ اللهُ امرَءُ قَصَّرَالاَمَلَ وَبادَرَالاَجَلَ وَاغتَنِمَ المَهلَ

 

وَتَزَوّدَمِن العَمَلِ.

 

 

رحمت خدا برکسی که رشته آرزو راکوتاه سازد, از

 

مرگ غافل نشود , مهلت راغنیمت شمرد و از

 

حسن عمل توشه ای فراهم آورد.

 

 

May God  be merciful  to the man who

 

 

shortens his  desires  does not neglect

 

the death and makes the most of his chance to

 

provide himself with good deeds.

 

 

رحمت به کسی که غفلت ازمرگ نکرد

 

کمتربه دل آرزوی دنیا پرورد

 

این مهلت ده روزه غنیمت دانست

 

وزحسن عمل توشه فراهم آورد

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع ) - 741

 

رَحِمَ اللهُ امرَءَ عَرَفَ قَدرَهُ وَلَم یَتَعّدَطَورَهُ .

 

خدارحمت کند مردی راکه قدرخودرابشناسد

 

وازراه خود تجاوز نکند.

 

May God have mercy upon a man 

 

who recognize  his worth and does not

 

trespass his limits .

 

ای رحمت حق باد برآن پاک نهاد

 

کزدایره صواب بیرون نفتاد

 

هم قدرومقام خویش رابازشناخت

 

هم پای زحد خود فراتر ننهاد

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 740

 

رَحِمَ اللهَ اِمرءَ اَحیاحَقَاََوَاَماتَ باطِلاََ وَدَحَضَ الجَوروَاَقامَ العَدلَ .

 

خدا ببخشایدکسی راکه حق رازنده گرداند وباطل

 

رابمیراند ,بنیان ستم رابراندازد و پایه داد را استوارسازد.

 

May God  be merciful to him who restores

 

righteousness, ends evil deeds , upholds

 

justice and abolishes oppression.

 

آنکاو دل هرغمزده راسازد شاد

 

نیکی کند وبرد بدی رااز یاد

 

داد آردو پرهیزکند ازییداد

 

پیوسته خداوند مدرکارش باد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 739

 

رُبَّ یَسیرِاَنمی مِن کَثیرِِ.

 

بسااندک که ثمربخش تزازبسیاراست .

 

Many a little thing which can be more

 

fruitful than the plenty.

 

یک مردکه هوش وخردش درکاراست

 

بهتززهزارمر دناهشیاراست

 

بس خرکه پرهنرترافتد زبزرگ

 

بس کم که ثمر بخش ترازبسیاراست

 

=

 

ترجمه شعری وانگلسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر


 ==


مولاعلی (ع) - 738

 

رُبّ نِعمَهِ لِمَن لایَشکُرُها.

 

بسانعمت که نصیب کسی است که

 

شکرآن نمی گذارد.

 

Many an affluence which is given to

 

a person who is not thankful for it

 

ای بس که یکی ازآنچه نعمت دارد

 

غافل شده است ودل بدان نسپارد

 

گیتی  چه بساعیش فراهم آرد

 

ازبهرکسی که شکر آن نگذ ارد      

      

 

        

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 737

 

رُبّ مَوهِبَهِِ خَیرُمِنها الفَجیعَهُ .

 

بسابخشش که مرگ ازآن خوبتر است.

 

Many a donation to which death is preferable.

 

زان مال که بدنامی وننگش  ثمر است

 

بگریز, اگر چه گنج درّ وگهراست

 

ای بس شربت که زهر ازآن اولی تر

 

وی بس  بخشش که مرگ ازآن خوبتر است

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 736

 

رُبَّ مُتَنَسِّکِِ لادینَ لَهُ .

 

بسازاهد که اورادین نیست .

 

Many a clergyman who has no faith.

 

ازاین که یکی به سجده سوده است جبین

 

اورانتوان گفت بود اهل یقین

 

بس زاهد ذکر گوی سجاده نشین

 

کاورانه زایمان خبرست ونه زدین

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

=

گردآور ی: م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 735

 

رُبّما عَمیَ اللّبیبُ عَنِ الصّوابِ , رُبّما اَرتَجَّ عَلی الفَصیحِ اَلجوابُ .

 

بساخردمند بینا که راه  صواب راندیدهوبساخنور شیوا

 

که درپاسخی فرومانده است .

 

 

How often a clear-sighted  man does not

 

see the right wan and an eloquent

 

 

speaker can not answer a simple question.

 

بس مردخردمند که گاه ازهرباب

 

ماندست نهان ازنظرش راه صواب

 

بس مردسخنورکه زمانی سخنی

 

بشنید وفروماند زبانش زجواب

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 734

 

رُبّماخَرَسَ البَلیغُ عَن حُجِتِهِ .

 

چه بساکه سخنوری توانا درهنگام استدلال لال می شود.

 

How often an eloquent speaker

 

 

becomes dumb in reasoning.

 

آنجای که مرد رانباشد اقبال

 

درعرض هنر نماندش نیز مجال

 

ای بس که سخنوری توانا گاهی

 

واماندولال گردد ازاستدلال

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

 

 

==

مولاعلی(ع) -  733

 

رُبّمااَدرَکَ العاجِزُ حاجَتَهُ .

 

چه بساکه ناتوان زودتر ازتوانا به مقصود خود رسد.

 

How often a weak person reaches his goal

 

sooner than a strong man.

 

تنها نه زکوشش به کسی سود رسید

 

بس سود که ازطالع مسعود رسد

 

ای بس که یکی است ناتوان ترزهمه

 

لیک ازهمه ز ودتر به مقصود رسد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی(ع) - 732

 

رُبَّ مُواصِلَهُُ خَیرُُمِن القَطیعَهُ .

 

بساپیوستن که گسستن ازآن بهتراست .

 

Often detachment is preferable to attachment.

 

بایاردورو عهدنبستن بهتر

 

وزبسته کسی عهد  شکستن بهتر

 

بس نزدیکی کزوست دوری اولی

 

بس پیوستن کزو گسستن بهتر

 

=

 

ترجمه شعری  وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 


==

مولاعلی (ع ) - 731

 

رُبّ مَلومِِ لاذَنبَ لَهُ .

 

چه بسا که یکی دچار سرزنش است اما گناهی ندارد.

 

How often a man is blamed for a sin which

 

he has not committed

.

بس مردکه نیک پیش پادیدبه راه

 

بااین همه بازباسرافتاده به چاه

 

ای بس که یکی به سرزنش گشته دچار

 

وزاونه خطاسرزده است ونه گناه

 

 

 

-

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

 

مولاعلی (ع) - 730

 

رُبَّ کَلامِِ اَنفَذُمِن السِّهام , رُبّ کَلامِِ کَالحِسامِ .

 

بساگفتارکه نافذتر از تیرهای خدنگ و بساسخن

 

که مانندشمشیراست .

 

Many a speech that penetrates deeper than

 

 

arrows. Many a word that is as

 

 

sharp as a sword.

 

بسیارسخن که نیست تاثیرش کم

 

وانگاه که برلب گذرد یابه قلم

 

کدرنده ترافتد ازدوصدتیرخدنگ

 

برنده ترافتد ازدوصد تیغ دودم

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 729

 

رُبّ قَریبِِ اَبعَدُمِن بَعیدِِ.

 

بساخویش نزدیک که ازبیگانه دورتراست .

 

 

Often a next of kin is more alien

 

to you than a stranger.

 

آن کز پی نان وخوان تراهمخانه است

 

مرغی است که پای بند آب ودانه است

 

بس غیرکه باتوخویشتر ازخویش است

 

بس خویش که بیگانه ترازبیگانه است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==

مولاعلی(ع) - 728

 

رُبّ فِتنَهِِ اَثارَها قَولُُ .

 

بسافتنه که ازگفته ای برپاشود .

 

Many a sedition which is caused by a talk.

 

بس عشق که دردل آید ازدیداری

بس زخم که بردست رسد ازخاری

بس شعله که سر برآورد ازشرری

بس فتنه که برپاشود ازگفتاری

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 727

 

رُبَّ عِلمِِ اَدیّ اِلی مَضِلّتِکَ .

 

بسادانش که ترابه گمراهی کشاند.

 

Many a knowledge with misleads you.

 

بس امر کزآن چویافتی آگاهی

 

غم می خوری وروان خود می کاهی

 

ای بس بینش که مایه دردسراست

 

 

وی بس  دانش که آوردگمراهی

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==

مولاعلی (ع) - 726

 

رُبَّ عالِمِِ  قَتَلَهُ عِلمُهُ .

 

بسادانشمندکه دانش اومایه نابودی اوشد.

 

 

Many a savant who is destroyed

 

by what he knows.

 

 

دانش همه جا باب سعادت نگشود

 

ای بسکه غم آورد وبه محنت افزود

 

بس دانشمند درجهان زیست که کرد

 

خود دانش اوعاقبت اورانابــــــــــود

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

گردآوری : م.الف زائر

==
 

مولاعلی (ع) - 725

 

رُبَّ صَدیقِِ یُوتی مِن جَهلِهِ لامِن نیّتِه .

 

بسادوست که نه به قصد بلکه ازروی جهل زیان می رساند .

 

 

Often a friend harms you involuntarily

 

 

rather than voluntarily.

 

رهرو خودرادچار رهزن نکند

 

گرپیروی ازرهبرکودن نکند

 

بس دوست  که پاک است دلش وزسرجهل

 

آن باتوکند که هیچ دشمن نکند

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 724

رُبَّ دَواءِِ جَلبَ داءُ , رُبّ داء ِِاِنقَلَبَ شِفاءُ.

بساداروکه درد به همراه آورد وبسادردکه مایه شفاگردد.

 

How often a medicine causes sickness

 

and an ailment leads to recovery.

 

 

ای بس که یکی سود فراوان دیده است

 

ازآنچه دلش نخست نپسندیده است

 

ای بس دارو که دردآورده زپی

 

بس دردکه مایه شفاگردیده است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف  زائر

 

 ==

مولاعلی  (ع) - 723

 

رُبَّ خَیرِِ وافاکَ مِن حَیثُ لاتَرتَقِبَهُ .

 

بسا اوقات ازجائی که انتظارش رانداری به تو سود می رسد.

 

You gain often from sources which

 

you least expect.

 

بس آتش امید که درقلب تو زود

خاموش شد ونماند بهرت جزدود

وانگاه رسیددرپی هم به توسود

زانجاکه تراامیدآن سود نبــــــود

=

ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

=

گردآوری : م. الف  زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) - 722

 

رُبّ حَربِِ حَدثَت مِن لَفظَهِِ ,  رُبَّ صَبابَهِِ غُرِسَت مِن لَحظَهِِ .

 

بساجنگ  که ازسخنی درگیردوبساعشق

 

که ازنگاهی پیداشود.

 

Many a word may lead to strife and

 

 

many a look may lead to love.

 

دیدیم وشنیدیم بسی کز شرری

 

برپای شده است  آتش شعله وری

 

بس جنگ که درگرفته است ازسختی

 

بس عشق که پیداشده است ازنظری

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==

مولاعلی (ع) -721

 

 

رُبَّ حَربِِ اَعوَدُ مِن سِلمِِ .

 

بساجنگ  که ازصلح سودمند تراست .

 

Many a war that can be more

 

useful than peace.

 

ای بس که زمدح است ملامت بهتر

 

وزشادی وخوشدلی ندامت بهتر

 

بس تندی وپرخاش که ازنرمی به

 

بس جنگ که ازصلح وسلامت بهتر

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 720

 

رُبَّ جَهلِِ اَنفَعُ مِن عِلمِِ .

 

بسانادانی که سودمندترازدانائی است .

 

Many an ignorance which is more useful

 

than knowledge.

 

آنجا که بسی زشتی ونازیبائی است

 

نابینائی نکوتر ازبینائی است

 

بس ناکامی که بهتر ازکام دل است

 

بس نادانی که بهتر ازدانائی است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

= =
 

مولاعلی (ع) - 719

 

رُبّ جاهِلِِ نَجاتِهِ جَهلُهُ .

 

بسانادان که نادانی او مایه رهائی او شده است .

 

An ignorant man is often saved by his ignorance.

 

ای بس که گره به کاردانا افتاد

 

دانائیاوگره زکارش نگشاد

 

وی بس که جواوفتاد نادان دربند

 

نادانی او زبند کردش آزاد

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 718

 

رُبَّ اَمرِجَوابُهُ السّکوتُ .

 

بساگفتارکه پاسخش خموشی است.

 

 To many a question the answer is silence.

 

بس روی که چشم ازآن بپوشی بهتر

 

بس جام دهندت که ننوشی بهتر

 

بس کارکه درسرش نکوشی بهتر

 

بس گفته که پاسخش خموشی بهتر

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 717

 

رُبَّ اَخِ لَم تَلدِهُ اُمُّکَ  .

 

بسابرادرکه مادرت او را نزاده است .

 

Many a brother who is not born by your mother.

 

آن دوست ک شد درهمه جا یاور تو 

 

بهتربود ازخویش تو اندر برتو

 

ای بس که یکی برادرتست ولی

 

نه ازپدرتست نه ازمادرتو

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوی : م.الف زائر

 

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 716

 

رُبَّ اَجَلِِ تَحتَ عَمَلِِ .

 

بسامرگ که درزیرآرزو پنهان است .

 

Often death is covered under a desire.

 

تادل پی آرزوی  بی پایان است

 

جان درره این سراب , سرگردان است

 

زانجای که آرزوست چون دام فریب

 

بس مرگ که زیر آرزو پنهان است

.

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

==
 

مولاعلی (ع) -  715

 

راکِبُ الِلّجاجِ مُتَعَرّضُ بِالبَلاءِ.

 

کسی که برمرکب لجاجت وخیره سری سوارشود

 

درورطه بلا افتد.

 

 

One who rides obstinacy will

 

be exposed to calamity.

 

ازخیره سری مرد زپامی افتد

 

زیرازره راست جدا می افتد

 

هرکس که سوارمرکب خیره سری است

 

درورطه محنت وبلا می افتد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 714

 

رَاسُ الفَضائِلِ العِلمُ .

 

بالاترین فضیلت هادانشمندی است.

 

The highest virtue is knowledge.

 

سرمایه عزوجاه  داناعلم است

 

درراه کمال رهبرما علم است

 

اندرهمه کار,کارفرما علم است

 

برترزتمام برتری ها علم است

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع ) - 713

 

راکِبُ الظّلمِ یَکبوبِهِ مَرکَبُهُ .

 

سوارتوسن بیداد را اسب او به خاک می اندازد.

 

 

He who  rides the wild horse of cruelty , will

 

 

soon be overthrown.

 

هرکس که به راه جور وبیداد بتاخت

 

ازپای درافتادو سروجان درباخت

 

هرکس که سوارتوسن بیداد است

 

این اسب اورابه خاک خواهد انداخت

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

= =
 

مولاعلی (ع) - 712

 

رَاسُ السّخاءِتَعجیلُ العَطاءِ.

 

بالاترین سخاوت شتاب دربخشش است .

 

The highest degree of generosity is

 

to hurry for donation.

 

هرجاکه فتاده ای است اورا در یاب

 

اهمال رومداردرکارصواب

 

آنکس که کند ببخشش وجود شتاب

 

اوازهمه بخشنده تر آید به حساب

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

مولاعلی (ع) - 684......711


مولاعلی (ع) - 711

 

رَاسُ التُّقی مُخالِفَهُ الهَوی .

 

بالاترین مرتبه پرهیزگاری ستیزه باخواهش دل است .

 

The highest degree of chastity is

 

 

to combat with the passions.

 

ای آنکه تراجام هوس لبریز  است

 

هشدارکه این شراب شورانگیزاست

 

با خواهش دل ستیزه بایدکردن

 

کاین جنگ نکوترین ره پرهیزاست

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآور ی: م.الف زائر

 

 =


مولاعلی(ع) - 710

 

ذَهابُ البَصَرخَیرُمِن عَمیَ البَصیرَهِ .

 

کوری چشم بهترازکوری دل است .

 

Blindness of eyes is better than

 

blindness of mind.

 

نزدهمه بی بصرشود خواروخجل

 

وزکوردلی چوخربماند درگل

 

بگریز زتیرگی وروشندل باش

 

چون کوری چشم بهترازکوری دل

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) -  709

 

ذوالعُیوبِ یُحِبّونَ اِشاعَهَ مَعائِبِ النّاسِ لِیَتّسِعُ لَهُم

 

العُذرَفی مَعائِبِهِم.

 

آنان که نادرست وبدکارند می خواهند عیوب دیگران

 

 

رافاش کنند تابرای عیوب خود بیشترعذرآورند.

 

The wicked love to project the defects

 

 

of others , in order to defend

 

 

those of their own.

 

آن قوم که  زشت خصلت وبدکارند

 

وان فرقه که نادرست وناهنجارند

 

خواهندکه عیب دگران فاش کنند

 

تابیش زبهرعیب خود عذرآرند.

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 708

 

ذوالشّرَفِ لاتُبطرِهُ مَنزِلَهُ نالَها وَاِن عَظُمَت کَالجَبلِ الّذی

 

 

لاتُرَعزِعُهُ الرّیاحُ وَالدّنیُّ بَبطِرُهُ اَدنی مَنزِلهِِ

 

کَالکَلاءِالّذی یُحَرِّکُهُ النَسیمُ .

 

The magnanimous in not misled

 

by status or wealth , no  matter how

 

great it may be , he is like a mountain

 

that can not be shaken by the wind  .The

 

mean will lose  his head by the slightest

 

gain of prestige , he  is like a blade of

 

grass that shivers by the breeze.

 

 

آزاده به جاه وفرنگردد گمراه

 

دون طبع به فروجاه افتد درچاه

 

آن مرد به هیچ رو نلرزد , چون کوه

 

وین سفله به یک نسیم لغزد ,  چون کاه

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 707

 

ذِلّ فی نَفسِکَ وَعِزّفی دینِک وَصُن آخِرَتِکَ وَابذُل دُنیاکَ .

 

درنفس خود خوارودردین خود عزیزباش , آخرت خودنگهدار

 

وازدنیا درگذر.

 

Be humble in your own self and great in

 

your religion  .Turn away from this world

 

 

and keep the next.

 

 

درنفس خود آن به که شوی کوچک وخوار

 

امادردین عریز آئی به شمار

 

وزلذت وعیش این جهان شوئی دست

 

کزنعمت آن جهان شوی برخوردار

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 706

 

ذَرِالسّرفَ فَاِنّ المُسرِفَ لایُحمَدُ جودُهُ وَلایَرحَمُ فَقرُهُ .

 

ازاسراف درگذرزیرامسرف وقتی که جودو عطامی کند

 

مدحش نگویند و هنگامی که به تهی دستی افتد

 

دستش نگیرند. 

 

 

Give up prodigality ; for a prodigal man

 

is not praised  while he gives , nor pitted

 

 

while he is in need. 

 

 

 

پشت همه زیرباراسراف شکست

 

زاآنروی که هرکه راه اسراف نبست

 

آندم که عطاکند نگویندش مدح

 

واندم که گداشود نگیرندش دست

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 


 

==
 

مولاعلی (ع) - 705

 

ذَرِالاِسرافَ مُقتَصِداََ وَاذکُرفی الیَومِ غَداََ.

 

ازاسراف دست برداروبه اقتصاد کوش وامروز

 

سختی فردا رابیادآور.

 

 

Leave extravagance, try to be economical

 

 

and remember today the difficulties

 

of tomorrow.

 

تبذیرمکن , دست زاسراف بدار

 

پیوسته به اقتصاد کوش اندرکار

 

امروز که بخت یاورت گشته ویار

 

ازسختی وبدبختی فردا یادآر

 

=

 

ترجمه شعری  وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 704

 

ذاکِرُاللهِ سُبحانَهُ مُجالِسُهُ .

 

کسی که خدای پاک راهمیشه به یادآورد مانند

 

همدم اوست .

 

One who always remembers God

 

is like His companion.

 

شادآن که به ذکر ایزدمنان است

 

روشن دل او زپرتوا یمان است

 

آنکس که همیشه دردلش یاد خداست

 

گوئی که هماره همدم یزدان است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری  : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 703

 

دَولَهُ اللّئام ِمَذِلّهُ الکِرامِ .

 

کامکاری دونان خواری رادمردان است .

 

Prosperity of the mean is adversity

 

for the generous.

 

خوشبختی آن کسان که بدکردارند

 

بدبختی جمعی است که نیکوکارند

 

چو بحراگر بری خسان رابالا

 

روشن گهران روی به پائین آرند

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 702

 

دَلیلُ عَقلِ الرَّجُل قَولُهُ ,دَلیلُ اَصلِ المَرءِ فِعلُهُ .

 

نشانه عقل مردگفتار او ونشان اصل او کرداراوست .

 

 

A man's speech reveals his mind ;  and his

 

deed shows his origin.

 

گرخوب نباشد سخنت یاکارت

 

ذرچشم کسان خوارکند چون خارت

 

کزتقل تو می دهد نشان گفتارت

 

وزاصل تو می کند بیان کردارت

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 701

 

دَلیلُ دینِ الرّجُلِ وَرَعُهُ .

 

نشانه دینداری مردپرهیزگاری اوست .

 

A sign of religiousness is chastity.

 

هرکس پی طاعت خدا برخیزد

 

بانیروی عصیان وهوس بستیزد

 

برجسته ترین نشان دینداری مرد

 

آن است که ازگناه می پرهیزد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 700

 

داوُوامَرضاکُم بِالصّدَقَه.

 

بیماران خود را بادستگیری از بینوایان درمان کنید.

 

Giving alms to the poor is a remedy

 

for your ill folks.

 

بیمارترااگربلادرجان است

 

دست صدقه ازاو بلاگردان است

 

تاثیردعای دردمندی مسکین

 

درمان هزار دردبی درمان است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 699

 

دارُهانَت عَلی رَبِّها فَخَلَطَ حَلالَهابِحرامِهاوَخَیرَها

 

بِشرِّهاوَحَلوَها بُمرِّها.

 

دنیارا خداوندناچیزشمرد  ازاین رو حلال آن رابه

 

حرام و نیکی ان رابه بدی و شیرینی آن رابه تلخی آَمیخت  .

 

God overlooked  the world and so mingled 

the legitimate with illegitimate with

 

badness and  sweetness with bitterness.

 

دادارزدنیای دنی مهر گسیخت

 

زین روی حلالش به حرامش آمیخت

 

بانیکی آن ننگ بدی مقرون ساخت

 

درشربت آن شرنگ ناکامی ریخت

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 698

 

دارِعَدّوکَ وَاَخلِص لِوَدودِکَ تَحفُظِ الاخوهَ وَتَحرُزِ المُروّهَ .

 

بادشمن خودنرمی کن و بادوست خود یکرنگ باش

 

 

تابرادری و مردانگی را بجا آورده باشی.

 

 

Be lenient towards your enemy  and sincere

 

 

to your friend ; in this manner you will

 

 

comply with fraternity and generosity.

 

بادشمن خودنرمی  وخونسردی کن

 

بادوست یگانگی وهمدردی کن

 

بادوست , ره برادری پیش بگیر

 

بادشمن  خویشتن جوانمردی کن

 

=

 

ترجمه شعر ی وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==مولاعلی (ع) - 697

 

دارُبِالبَلاءِ مَحفوفَهُ وَبِالغَدرِمَوصوفَهُ ,لاتَدومُ اَحوالَها وَلایُسلِمُ نُزالُها .

 

دنیابامصیبت پیچیده وبنابکاری معروف است  , احوالش 

 

 

ناپایداراست ومردمش ازسلامت وامن دورند .

 

The world is wrapped  in calamity and known

 

 

for treason ; its status  inconstant and its

 

people deprived of  security.

 

دلهاست چو خانه ای به محنت محصور

 

یاچو ن باری به بی  وفائی مشهور

 

هم شیوه اش ازثبات باشد به کنار

 

هم مردمش ازسلامت وامن به دور

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 696

 

دارِالنّاسَ تَستَمتِع بِاِخائهِمِ وَالفَهمُ بالبِشرِ تَمُت اَضغانُهُم .

 

بامردم مداراوسازگاری کن تاازدوستی آنان بهره مند شوی

 

وباگشاده روئی ازایشان دید ارکن تا کینه ازدلهایشان بردائی .

 

Be  mild with the people  in order to take

 

advantage of their friendship  ; and treat  them

 

cheerfully so that you can erase

 

hatred from their hearts .

 

برخلق دری زسازگاری واکن

 

باروی گشاده جای دردلها کن

 

هم ازدل دشمنان خود کینه ببر

 

هم دوست برای خویشتن پیداکن

 

= 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 695

 

خَیرُماوَرَثَ الاباءُالاَبناءَ اَلاَدبُ .

 

بهترین ارثی که ازپدران به پسران می رسد فرهنگ است .

 

The best  heritage passed from fathers

 

 

to their sons is knowledge.

 

درباغ پدرپسرگلی خوشرنگ است

 

درتربیتش اگر نکوشد ننگ است

 

نیکوتروپربهاترین ارث پدر

 

ازبهر پسرفضیلت و فرهنگ است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری :  م.الف زائر

 == 

مولاعلی (ع) - 694

 

خَیرُکُلِّ شَئیِِ جَدیدُهُ وَخَیرُالاِخوانِ اَقدَمُهُم .

 

هرچیزی تازه ترش بهتراست ودوست , دیرینه ترش .

 

Every thing is good when it is new , except

 

 

friends who are good when they are old .

 

گرباتو هزارکان پرسیم وزراست

 

بی دوست سراسرش هباوهدراست

 

هرچیزبود تازه ترش نیکوتر

 

جزدوست که دیرینه ترش خوبتر است

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 ==

مولاعلی (ع) - 693

 

خَیرُعَمَلِکَ مااَصلَحتَ بِهِ یَومَکَ وَشَرّهُ

 

مااَفسَدتَ بِه قَومَکَ .

 

خوب ترین کارتوآن است که روزگارترا خوب کند

 

وبدترین کارتوآن است که کسان تورا فاسد سازد.

 

The best of your deeds  is the one

 

which  makes your life better , and

 

the worst of them is that which

 

corrupts your folks

 

 

آن خوب ترین کارتوآید به حساب

 

کان حال توراخوب کند برهرباب

 

وان زشت ترین کارتوباشد که بدان

 

سازی همه رامنحرف ازراه صواب

 

 

=

ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

=

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 692

 

خَیرُالملوکِ مَن اَماتَ الجورِوَاَحیی العَدل .

 

بهترین شاهان کسی است که ظلم وجور رامرگ دهد

 

وعدل وداد رازنده کند .

 

 

The best king is the one who does away

 

 

with cruelty and administers justice.

 

آن است بهین شاه که چون تاج نهد

 

ازبند هوای نفس آسان بجهد

 

آئین صفا وعدل رازنده کند

 

ارباب جفاوظلم رامرگ دهد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 ==


مولاعلی (ع) - 691

 

خَیرُالعلومِ مااَصلَحَکَ .

 

بهترین دانش آن است که ترااصلاح کند.

 

The best knowledge is that which corrects you.

 

گرعلم تومایه صفای توشود

 

چون گنج گرانی زبرای تو شود

 

آن علم بود نیک ترازهرعلمی

 

کاندرره راست رهنمای تو شود

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 690

 

خَیرُالعَطاءِ ماکانَ عَن غَیرِطَلَبِِ .

 

بهترین بخشش آن است که طلب نکرده باشد.

 

The best donation is that which is given

 

without being asked .

 

تاگردن سائلی به پیش توخم است

 

بخشش چوکنی ,ارزش آن بذل کم است

 

برخلق طلب نکرده بخشش کردن

 

ارزنده ترین بخشش اهل کرم است

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 689

 

خَیرُالاُمورِ اَوسَطُها.

 

بهترین کارهاآن است که ازروی میانه روی باشد.

 

The best  action is the one which

 

is based on moderation.

 

افراط به مر دعرصه را سازد تنگ

 

تفریط کند کمیت عشرت رالنگ

 

پای ازره اعتدال بیرون مگذار

 

نه رومی روم باش نه زنگی زنگ

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==
 

مولاعلی (ع) - 688

 

خَیرُاِخوانِکَ مَن عَنّفَکَ فی طاعَهِ اللهِ سُبحانَهُ .

 

بهترین برادر توآن است که به زور ترابه طاعت

 

خداوندسبحان وادارد.

 

 

Your best brother is the one who forces

 

 

you to obey the praiseworthy God.

 

هرکس کندت منع زکجرفتاری

 

بهر تو براستی کند غمخواری

 

آنست زهر برادری به که به زور

 

مجبورکند ترابه نیکوکاری

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 ==


مولاعلی (ع) - 687

 

خَیرُاِخوانِکَ مَن واساکَ بِخَیرِهِ وَخَیرُمِنهُ مَن اَغناکَ عَن غَیرِهِ .

 

بهترین برادر تو آن است ک ازخوبی خودبتو یکسان

 

بهره رساند وبالاترازاوکسی است که ترازدیگری

 

بی نیازکند.

 

 

The best  of your brethren is the one who

 

 

shares his goodness equally with you ; and

 

he is surpassed only by the one who

 

makes you independent of others.

 

 

آن است برادرتوکزهرنظری

 

یکسان  بخودوتومی رساند ثمری

 

وزاوبهترکسی که بابودن او

 

هرگزنشوی نیازمند دگری

 

 

=

 

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 686

 

خِیارُخِصالِ النّساءِ شِرارُخِصالِ الرِّجالِ .

 

خصائل خوب زنان خصائل بدمردان است .

 

Good characters of women are

 

bad ones for the men.

 

 

زن بهرکسی نیاورد جزغم ودرد

 

دنبال زنان فزون زاندازه مگرد

 

چون آنچه بود نکوترین خصلت زن

 

باشدچو نکوهیده ترین خصلت مرد

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

 

گردآور ی: م.الف زائر

 

 

 

 

==

مولاعلی (ع) - 685

 

خَوفُ اللهِ یوجِبُ الاَمانَ .

 

ترس ازخدا ایمنی آورد.

 

Fear of God is a cause of security.

 

گربندگی خدا خصال تو شود

 

کی وسوسه نفس وبال تو شود؟

 

ازقهرخدابترس تالطف خدا

 

اندرهمه جا شامل حال توشود

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

 

=

 

گردآوری : م.الف زائر

 

 

==

مولاعلی (ع) - 684

 

خَلیلُ المَرءِ دَلیلُ عَلی عَقلِه وَکَلامُهُ بُرهانُ فَضلِهِ .

 

دوست هرکسی نشان عقل  وسخن او دلیل فضل اوست .

 

Every man reveals his wisdom by choosing

 

 

his friends and shows his learning by

 

 

his speech.

 

 

زان دوست که بسته ای به دیدارش دل

 

معلوم شود که تاچه حدی عاقل

 

وزان سخنی کزلبت آید بیرون

 

معلوم شودکه تاچه حدی فاضل

 

 

=

 

ترجمه شعری وانگلیسی

 

ابوالقاسم حالت

 

=

گردآوری : م.الف زائر


مشاعره 178


مشاعره 178

مرو به نازجوانی گره فکنده برابرو

که پیرعشقم وزلف تود اده چین به جبینم

هوشنگ ابتهاج ( سایه )

=

مریز اشک من ای چشم خون گرفته که خواهم

کنم نثاررهش این درنسفته خودرا

جامی

=

آنچه برباد دهد خاک ستمکاران را

آه مظلوم  به هنگام سحرباشد وبس

محمدحسین ترک

=

ساقیا جام می ام ده که نگارنده غیب

نیست معلوم که در پرده اسرارچه کرد

حافظ

=

دل وجانم وداع خانه ی تن می کند امشب

که آه آتشینم خانه روشن می کند امشب

میرعزیز قلندر

=

باجام وقدح عزم جمن کرد چو نرگس

هرکس که دراین روز به کف سیم وزری داشت

هلالی جغتائی

=

تاسوز هجر روی تودرسینه  باقی است

ماراهمان محکبت دیرینه باقی است

فتح الله صفاری رشتی

=

تاشانه بدان جعدمعنبر زده ای باز

جمعیت عشاق  به هم بر زده ای باز

وفای نوری

=

زان بسته ماند دوش لب  ازشکو ه کز نخست

بابوسه مهر بردهن ما گذاشتــــــــــــــــــی

ابوالقاسم حالت

=

یاد گوهرناشناسان دید ه ام دریاکند

گوهری هستم که درآغوش دریامانده ام

دکترمنیره طه

=

گردآوری : م .الف زائر



مشاعره 177


مشاعره 177

تاسربرآستانه آن پانهاده ایم

پابرفرازگنبد مینا نهاده ایم

زین الدین کبابی نژاد

=

مرو ای چشم دردنبال خوبان کورمی گردی

چو یعقوب  ازفراق یوسفش , من امتحان کردم

راجی تبریزی

=

مرو بازاهد رعنا دراین ره

که ا یشان را دراین ره پابه جانیست

شاه نعمت الله ولی

=

تاسرزلف تو شد بازیچه دست نسیم

کاروبارجمع مشتاقان  پریشان گشتن است

هوشنگ ابتهاج - سایه

=

تاسرو قباپوش تورادیده ام امــــــــــــروز

درپیرهن اذوق نگنجیده ام امــــــــــروز

شیخ بهائی

=

زافتادگی به مسند عزت رسیده است

یوسف کند چگونه فراموش چـــــاه را

صائب

=

آنچه باسرو سمن بادخزانی می کند

عاقبت بیداد پیری  باجوانی می کند

کمال اجتماعی - گلبانگ

=

دل نبندم برگلی  کاندرگلستان جهان

ازدرامروز آید و ازدست فردامی رود

محمد پرستش

=

دل وجانم به تو مشغول و نظر درچپ وراست

تاندانند رقیبان که تومنطور منــــــــــــــی

سعدی

=

یادگوهرناشناسان دیده ام دریاکنــــــــــــد

گوهری هستم که درآغوش دریا مانده ام

دکترمنیره طه

=

گردآوری : م. الف زائر