مشاعره 230


مشاعره 230

دین ودل به یک دیدن باختیم وخرسندیم 

درقمارعشق ای دل کی بود پشیمانی 

شیخ بهائی 

=

یاقهر یاکه لطف بکن هرچه می کنی

دادست امتحان وفا بارها دلم 

ابوالقاسم حالت 

=

مطرب ازآتش این شوق دلم درجوش است

جان پرازشورش صدنغمه ولب خاموش است

پروین بامداد

=

تلخکامی نبود درشکرستان وصال 

نامه آور نگه وبوسه پیام است اینجا

صائب تبریزی

=

آن شعله ایم کزنفس گرم سینه سوز

گرمی به آفتاب جهان تاب داده ایم 

رهی معیری

=

مطربامجلس انس است غزلخوان وسرود 

چندگوئی که چنین رفت وچنان خواهد شد

حافظ

=

دین و دل درسفرعشق گرانباری بود

چون که این هردو بدادیم سبکبارشدیم 

سرهنگ محمد فرپور

=

معاشران گره اززلف یاربازکنید

شبی خوش است بدین قصه اش درازکنید

حافظ

=

دیوانگی ست دل به ره دیده داشتن 

تخم وا به مزرعه ی سینه کاشتن 

دکترحمیدی 

=

نظرخدای بینان  طلب هوا نباشد

سفرنیازمندان قدم خطانباشد

سعدی 

=

گردآوری :  م الف زائر



نظرات 1 + ارسال نظر
ملت بلاگ چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 22:39 http://melatblog.ir/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد