مشاعره 137


مشاعره 137

دل افسرده ای تا نشکفد آرام ننشینم

نسیمی همچو من درروز گاری برنمی خیزد

قدسی مشهدی

=

دل اگر ازغم اوکارمرامشکل کرد

آنچه بامن غم اوکرد غمش بادل کرد

سحاب اصفهانی

=

دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبرهست

می کنم یک هفته اش زنجیر عاقل می شود

وحشی بافقی

=

دلامذلت ادبار در سرشت تونیست

به عیش کوش که محنت به سرنوشت تونیست

عباس فرات

=

تااختلاف وبغض وحسد هست کارمان

این است حال ما وازاین نیز بدتراست

غلامحسین یوسفی

=

تاازمعلم عشق درس جنون نگیری

جانت نگردد آگه ازدرک این مسائل

سرخوش

=

لاله نعمان توان چید از رخش درماه دی

وربخندد بزم او پرلو لو عمان شـــــــــود

قطران تبریزی

=

دلامعاش چنان کن که گربلغزد پای

فرشته ات به دودست دعا نگه دارد

حافظ

=

دلامنال که دور محن نخواهد مانـــــــــــد

سرور دشمن واندوه من نخواهد مانــــــــــد

آزای ( گلشن )

=

دلامواطب خود باش نام حق نبری !!

به شهر مردم اوباش رابه دارکشند !

کمال اجتماعی . گلبانگ

=

گردآوری :  م .الف زائر



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد