جلادننگت باد.

 

جلادننگت باد.

م – ا – زائر

28 شهریور 89

صبح است . امروزیکشنبه بدنبال زندگی یک شهید می گشتم . که قبلا خوانده بودم و  

به تعدادی ازدوستان هم برای خواندن زندگی آن شهید بزرگوار سفارش کرده بودم .

اوکه نوجوان بود وفکری بزرگ وباارزش داشت اوکه هم شهید بود وهم صدیق .  

اوکه پاک  زیست وپاک رفت . عکس اوازصفحه محو شده بود خیلی تلاش کردم  

تا عکس اوراپیداکنم نتوانستم .

 یکباره برزبانم این کلمات جاری شد که ای جلاد ننگت باد.

 وبعد هم شعررا زمزمه کردم . ...

سنگ فرش راه

اد سنگ فرش راه 

با تمام خشم خویش
با تمام نفرت دیوانه وار خویش
می کشم فریاد
 ای جلاد
ننگت باد
آه هنگامی که یک انسان
می کشد انسان دیگر را
 می کشد در خویشتن
انسان بودن را
بشنو ای جلاد
 می رسد آخر
روز دیگرگون
 روز کیفر
 روز کین خواهی
 روز بار آوردن این شوره زار خون
زیر این باران خونین
 سبز خواهد گشت بذر کین
وین کویر خشک
بارور خواهد شد از گلهای نفرین
 آه هنگامی که خون از خشم سرکش
در تنور قلبها می گیرد آتش
برق سرنیزه چه ناچیزست
و خروش خلق
هنگامی که می پیچد
چون طنین رعد از آفاق تا آفاق
 چه دلاویزست
 بشنو ای جلاد
 می خروشد حشم در شیپور
می کوبد غضب بر طبل
هر طرف سر می کشد عصیان
و درون بستر خونین خشم خلق
زاده میشود طوفان
بشنو ای جلاد
و مپوشان چهره با دستان خون آلود
می شناسندت به صد نقش و نشان مردم
می درخشد زیر برق چکمه های تو
لکه های خون دامنگیر
 به کوه و دشت پیچیده ست
نام ننگین تو با هر مرده باد خلق کیفرخواه
و به جا مانده ست از خون شهیدان
 برسواد سنگ فرش راه
 نقش یک فریاد : ای جلاد ننگت باد

                          ه-الف-سایه





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد