روایات درمورد ولایت فقیه...



تعداد روایاتى که براى اثبات ولایت فقیه، مورد استدلال قرار گرفته اند و مباحث مربوط به آنها، به اندازه اى است که نیازمند تدوین کتاب و یا مقاله اى گسترده است[1] و در این مجال، امکان پرداختن به این مبحث وسیع وجود ندارد. تنها براى آشنایى کلّى با برخى از آنها، نخست تعدادى را به صورت مختصر نقل کرده، آنگاه در حدّ امکان به نتیجه اى کلّى که از آنها مى توان گرفت، اشاره خواهد شد:
1. در روایات زیادى، از جمله روایت صحیحه ى ابوالبخترى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:
العلماءُ ورثهُ الانبیاء؛[2] علما وارثان انبیا و پیامبران الهى هستند.
2. در روایت معتبرى، سکونى از امام صادق(علیه السلام)و ایشان از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)روایت مى کنند:
الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم یدْخُلُوا فى الدُّنْیا؛[3] فقیهان تا زمانى که دنیا زده نشده اند، امین و مورد اعتماد پیامبران هستند.
3. شیخ صدوق، با سندهاى متعدّد، از امیرمؤمنان على(علیه السلام)، از پیامبراکرم (صلى الله علیه وآله)نقل مى کند که:
سه بار فرمودند: اللّهم ارحَم خُلفایى؛ خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار ده. پرسیدند که: یا رسول اللّه، جانشینان شما چه کسانى هستند؟ در پاسخ فرمودند: اَلَّذینَ یأتُونَ بَعدى وَ یروُونَ حَدیثى وَ سُنَّتى کسانى که بعد از من مى آیند، حدیث مرا روایت مى کنند و سنّت مرا به مردم مى رسانند[4].
4. شیخ کلینى، با سند خود، از امام هفتم(علیه السلام)نقل کرده است که در قسمتى از سخنان خود درباره ى منزلت دانشمندان دینى فرمودند:
الفُقَهاءُ حُصُونُ الاِسلامِ کَحِصْنِ سُورِ المَدینَهِ لَها؛[5] فقیهان دژهاى مستحکم اسلام هستند همچون دژهاى شهر که حفاظت از آن را بر عهده دارند.
5. از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است:
المُلُوکُ حُکّامٌ عَلَى النّاسِ وَالعُلَماءُ حُکّامٌ عَلى المُلُوکِ؛ پادشاهان حاکم بر مردم اند و علما بر پادشاهان حاکم اند[6].
6. شیخ صدوق، توقیع شریفى[7] را از امام زمان (عج) نقل مى کند؛ در آن توقیع، حضرت چنین نگاشته اند:
واَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیهِم...[8] و امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره ى آنها به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنها هستیم.
7. در روایت مشهور ابوخدیجه از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است: اُنْظُرُوا اِلى رَجُل مِنْکُمْ یعْلَمُ شَیئاً مِنْ قَضایانا، فَاجْعَلُوُهُ بَینَکُمْ فَاِنّى قَدْ جَعَلْتُهُ قاضِیاً، فَتَحاکَمُوا اِلَیهِ؛[9] در میان دوستان خود، کسى را که با احکام ما آشناست، پیدا کنید و او را میان خود (حاکم) قرار دهید، چون من او را قاضى قرار داده ام؛ پس براى رفع اختلاف به او مراجعه کنید.
8. در مقبوله ى عمر بن حنظله، نقل است که گوید:
از امام ششم پرسیدم: در صورتى که دو تن از دوستان و یاران شما در مسئله اى مثل ارث یا دِین، اختلاف داشتند، آیا مى توانند براى داورى به حاکم و قاضى دستگاه خلافت رجوع کنند؟ حضرت فرمودند: در این صورت نزاع را نزد طاغوت مطرح کرده اند و هر آنچه که به نفع آنان حکم کند، هرچند حق مسلّمشان باشد، حرام است؛ زیرا حقّ خود را با حکم طاغوت ستانده اند درحالى که، خداوند در قرآن کریم، فرمان داده است که به طاغوت کفر ورزند. پرسیدم: پس چه کنند؟ فرمودند: ینْظُرانِ اِلى مَنْ کانَ مِنْکُمْ، قَد رَوى حَدیثِنا وَ نَظَرَ فى حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَفَ اَحْکامَنا فَلْیرضُوا بِهِ حَکَماً فَاِنّى قَد جَعَلْتُهُ عَلَیکُمْ حاکِماً، فَاِذا حَکَمَ بِحُکْمِنا فَلَمْ یقْبَلْهُ مِنْهُ، فَاِنَّما بِحُکْمِ اللّهِ اسْتَخَّفَ وَ عَلَینا رَدَّ وَ الرّادُّ عَلَینا اَلرّادُّ عَلَى اللّهِ فَهُوَ عَلى حَدِّ الشِّرْکِ بِاللّهِ؛[10] از میان خود کسى را پیدا کنند که راوى حدیث ماست و در حلال و حرام، صاحب نظر است، حکم خود را به او واگذار کنند، تا میان ایشان داورى نماید؛ چرا که من، چنین شخصى را بر شما حاکم قرار داده ام و هرگاه او به حکم ما داورى نمود و حکم او پذیرفته نشد، یقیناً حکم خداوند را کوچک شمرده و ما را انکار کرده اند و کسى که ما را انکار کند و نپذیرد خدا را انکار کرده است، و این در حدّ شرکِ به خداست.
9. در کتاب تحف العقول، روایتى طولانى از، امام حسین(علیه السلام)نقل است که در فرازى از آن فرموده اند:
...مَجارى الاُمُورِ وَ الاَحْکامِ عَلى اَیدِى العُلَماءِ بِاللهِ اَلاُمَناءِ عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِهِ...؛[11] مجارى امور و حکم ها در دست عالمان به خدا و امینانِ بر حلال و حرام الهى است.
آنچه گذشت، تعداى از روایات ولایت فقیه بود که بررسى سند و دلالت هر یک نیاز به مجال دیگرى دارد و در کتب مفصّل نیز این بررسى ها انجام گرفته است؛ آنچه در اینجا به عنوان نگاهى به مجموعه ى این روایات مى توان داشت، آن است که اگر این روایات که از نظر سند، برخى صحیح و معتبر و برخى در میان فقیهان اسلامى مشهور و مقبول است، همگى در یک مجموعه مورد تأمّل قرار گیرند و انسان خردمندى در منزلت و جایگاهى که در این روایات براى فقیهان جامع الشرایط برشمرده شده است اندیشه کند، مى بیند که طبق این روایات، از نظر اهل بیت(علیهم السلام)فقیهان شیعه وارثان انبیا، امین پیامبران، جانشینان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، دژهاى مستحکم اسلام، حاکم بر پادشاهان، حجّت بر مردم از سوى امامان، حاکم و قاضى منصوب از طرف ائمه(علیهم السلام)، محل مراجعه در همه ى روى دادها و عهده دار امور و مجرى احکام، شمرده شده اند.
حال پرسش مهم آن است که: اگر رهبر و پیشواى کشورى، این عناوین را براى کسى به کار برد، و فرد یا افرادى را با این ویژگى ها به مردم معرفى کرد، برداشت عرفى و عمومى پیروان و دوستان او، از این عناوین چه خواهد بود؟ آیا جز آن است که آنان از این القاب و اوصاف، برداشت جانشین مى کنند و در صورت مسافرت یا بیمارى و یا غیبت رهبر، این فرد را عهده دار انجام وظیفه به جاى او مى دانند؟
بنابراین، به حکم آن که محال هست که حضرت ولى عصر(عج) دوستان و شیعیان خود را در عصر غیبت، در وادى حیرت رها کرده، تکلیف مردم را در عصر غیبت روشن ننموده باشند، با توجه به این روایات، و القاب و عناوینِ مندرج در آنها، کسى که با فهم عرفى به این ادلّه نگاه افکَند، تردیدى نمى کند که تمامى مسؤولیت ها و وظایفى را که امام زمان(عج) از نظر امامت و ولایت سیاسى بر عهده دارند، در زمان غیبت، به فقیه جامع شرایط واگذار نموده اند و مردم باید به ایشان مراجعه کنند؛ به ویژه آن که بسیارى از روایات مربوط به شأن و منزلت فقها، به دست ما نرسیده و به قول مرحوم آیه الله بروجردى(رحمه الله) مفقود شده است.[12] در واقع مجموعه ى این روایات به گونه اى است که انسان مى تواند ولایت فقیه را از آنها نتیجه گیرى نماید. چنان که در ادلّه ى امامت امام على(علیه السلام)و دیگر امامان شیعه نیز وقتى انسان ادلّه و روایات را نگاه مى کند به امامت معتقد مى شود در حالى که به قول مرحوم نراقى[13] روایاتى که در مورد اثبات ولایت و امامت ائمه(علیهم السلام)وارد شده است و به آنها استدلال مى شود، مفاهیمى بیش از آنچه در روایاتِ مربوط به علما دیدیم، در بر ندارند و شیعیان در برابر اهل سنّت با استفاده از همین ادلّه از اعتقاد خویش دفاع مى کنند.
به علاوه، برخى روایات مربوط به ولایت فقیه، مثل مقبوله ى عمر بن حنظله که ذکر کردیم، از احادیثى هستند که هم از نظر سند مورد پذیرش فقیهان شیعه قرار گرفته اند و هم از نظر متن و مفاد، دلالتشان روشن است. در این روایت پس از آن که امام(علیه السلام) فرمان مى دهند که امّت نباید در امور خود به سلاطین جور و قضات آنها رجوع کند و باید نسبت به آنها که طاغوت شمرده مى شوند، کفر ورزند و آنان را به رسمیت نشناخته، با آنها مبارزه نمایند، فقیه عادل را به عنوان جاى گزین نظام طاغوتى معرفى مى کنند و مى فرمایند: هرگاه نیازى به دستگاه سلطان یا قاضى او شد، وظیفه ى شیعیان آن است که از مراجعه به آنها خوددارى نموده، به فقیه عادل داراى شرایط که از احکام خدا و حلال و حرام اهل بیت(علیهم السلام) آگاهى کامل دارد، مراجعه کنند و حکم او را بپذیرند و بدانند که رد و انکار فقیه عادل، در حکم رد و انکار ائمه(علیهم السلام) و خدا و در حدّ شرک است.
امام خمینى (ره) درباره روایت مقبوله عمر بن حنظله معتقدند که :
از صدر و ذیل روایت و آیه اى که در حدیث ذکر شده است، استفاده مى شود که موضوع، تنها، تعیین قاضى نیست که امام(علیه السلام) فقط نصب قاضى فرموده باشد و در سایر امورِ مسلمانان تکلیفى معین نکرده، در نتیجه یکى از دو سؤالى را که مراجعه به دادخواهى از قدرت هاى اجرایى ناروا بود، بلا جواب گذاشته باشد. این روایت از واضحات است و در سند و دلالتش وسوسه اى نیست؛ جاى تردید نیست که امام، فقها را براى حکومت و قضاوت تعیین فرموده است. بر عموم مسلمانان لازم است که از این فرمان امام(علیه السلام) اطاعت نمایند.[14]
پی نوشت ها :
[1]ـ ر.ک: امام خمینى(رحمه الله)، ولایت فقیه، ص 48 - 114؛ محقّق نراقى، عوائد الایام، ص 532 - 536 و سید محمد حسین حسینى تهرانى، ولایت فقیه، ج 1، ص 4.
[2]ـ محقّق نراقى، عوائد الایام، ص 531.
[3]ـ شیخ کلینى، اصول کافى، کتاب فضل العلم، باب 13، ح 5.
[4]ـ شیخ صدوق، معانى الاخبار، ص 374 و همو عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 37.
[5]ـ اصول کافى، کتاب فضل العلم، باب فقه العلماء، ح 3.
[6]ـ کراجکى، کنز الفوائد، ج 2، ص 32، نقل شده در: محقق نراقى، عوائد الایام، ص 532.
[7]ـ اصطلاح توقیع، مخصوص نامه ها و پاسخ هایى است که امام زمان (عج) در اوایل غیبت براى نوّاب و یاران نزدیک خود مى فرستادند.
[8]ـ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 483 و وسائل الشیعه، ج 18، ص 101.
[9]ـ شیخ حر عامل، وسائل الشیعه، ج 18، ابواب صفات القاضى، باب 1، ح 5.
[10]ـ همان، ابواب صفات القاضى، باب 11، ح 1.
[11]ـ تحف العقول، ص 238 و عوائد الایام، ص 534.
[12]ـ البدر الزاهر فى صلوه المسافر، ص 50 ـ 58.
[13]ـ عوائد الایام، ص 536 - 538.

[14]ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 81.



نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 14:10




به حضرت سید احمد الحسن وصی و فرستاده امام مهدی
وبرکاته  سلام علیکم ورحمة
من یک شهروند مسلمان(شیعه)دعوتتان را شنیدم و وقت زیادی را صرف دعوت
شما کردم ; نه به این خاطر که به دعوت شما یا به خود شما ایمان دارم ولی شاید به
امید خداوند دیدارم با امام زمان بدست شما باشد , ومن ای سرورم از عبادت بت
های انسانی یعنی کسانیکه خودشان را مراجع عظام می نامند در حالی که واقعا عظام
رمیم(استخوانهای پوسیده)هستند خسته شدم و چقدر خوشحال شدم وقتی بیانات
شما را شنیدم واینکه شما آن بتهائی را که در سینه امت محمّد نشسته از بین
خواهید برد.
چیزی که من از شما می خواهم این است که اگرشما از ذرّیه(نسل)رسول اکرم
دعا کنید حتى اگر در خواب نایل شوم. سرورم ,  هستید مرا به دیدار امام زمان
من بخاطر دروی ایشان از ما , بهتر بگویم بخاطر دوری ام از ایشان بسیار ناراحت و
. ١ - بقره : ٥٤
٢٠ _______________________________________ جوابهاى روشن کننده
برایم مهم نیست. می خواهم  نگران هستم و هیچ چیز جز دیدارم با ایشان
انسانی باشم که خداوند و رسول خدا آن را می خواهند. از اینکه وقتتان را
گرفتم بسیار متأسفم ولی من شما را یک نور امیدی می بینم که از دور می درخشد. با
سپاس رحمت خداوند بر شما باد. برادر دینی شما ابومریم
توجه : اگر قراراست که جوابی به این نامه داده شود می خواهم که خود سید احمد
الحسن جواب دهد نه یاران وی ; و فکر نمى کنم که از جواب دادن به آن صرف نظر
کنند زیرا این پیغام متوجه خود ایشان میباشد.
أبو مریم 23 / ربیع الأول / 1426 ه ق
الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین  جواب : بسم
برادر ابو مریم..
من(و پناه می برم به خدا از شر منیت)بنده فقیر, مسکین و درمانده به خداوند پناه می
تبری را برداری و همه  برم , من شما را دعوت می کنم به اینکه مثل ابراهیم
بتهائی را که می پرستید از جمله بتی که حالا در مقابل شماست(و آن , منیت
است)را بشکنی. بسیار خداوند را یاد کنید و بدان هر چقدر که خداوند را ذکر کنید
باز هم ازغافلین رد نمی شوی تا ولى خدا را یارى کنى و از سجده کننده ها باشى.
میل به دنیا را کم کن و بدان که هر چقدر زهد پیشه کنی باز هم طمعی به دنیا هست و
باید از موانع بگذری و گردنت را از آتش این دنیا وآخرت آزاد کنی.
عرض کردم فدایتان شوم معنای آیه   ابان بن تغلب می گوید : به ابی عبد
فرمودند:(کسی که خداوند او را بخاطر  :(فلا اقتحم العقبة)چیست ? ایشان
ولایتمان گرامی بدارد از این موانع عبور میکند و ما همان موانعى هستیم که هر کس
اندکی ساکت شدند  بتواند از آن بگذرد نجات یافته است , ابان می گوید : ابی عبد
سید احمد الحسن (ع) ______________________________________ ٢١
و بعد فرمود : آیا سخنی را به شما بیاموزم که از دنیا و هر آنچه در آن است برایتان
فرمودند: خداوند  ارزشمند تر و بهتر است ? گفتم : بله فدایتان بشوم. ایشان
فرموده است: ﴿فَکُّ رَقَبَةٍ ﴾ (آزادی − رهائی شخص)سپس فرمود : همه مردم برده و
بنده آتشند جز تو واصحابت چون خداوند شما را به خاطر ولایت ما اهل بیت ۏ
. از آتش جهنم دور می دارد. الکافی ج 1
« خوش به حال کسی که بر علیه من برنمى خیزد » : فرمود  عیسی
خودت را قربانی خداوند بکن تا که امروز و فردا به جامی برسی که پس از نوشیدن
آن , دیگر هرگز تشنه نخواهى شد.
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ :  بِسْمِ
( ﴿ إِنَّا أَعْطَیناکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الأ بْتَرُ ﴾( ١
(ما به تو کوثر(اعطای بسیار)بخشیدیم پس توهم به شکرانه آن نعمت ها نماز بگزار و
قربانی کن که محققا دشمنان تو مقطوع النسل هستند).
شنیدم که گفت : از پدرم جعفر  فرمود : از پدرم موسى بن جعفر  امام رضا
شنیدم که گفت : از پدرم محمّد بن على شنیدم که گفت : از پدرم  بن محمّد
على بن حسین شنیدم که گفت : از پدرم حسین بن على شنیدم که گفت : از پدرم
على بن ابى طالب ع شنیدم که گفت : شنیدم که رسول خدا گفت : شنیدم که
دژ و قلعه استوار من است پس هر کس  خداوند عزوجل مى گوید : لا اله الا
وارد این قلعه شود از عذاب من درامان خواهد بود , آنگاه امام رضا شرط وارد شدن
به آن قلعه را به ما فرمود و فرمود : من از شرائط آن هستم.
.٣ – ١ - آوثر: ١
٢٢ _______________________________________ جوابهاى روشن کننده
سید احمد الحسن : و حق را به شما مى گویم ومن از شرائط آن هستم.
به سوی شما آمده ام و خواهان اراده و خواست خود  من به نام امام مهدى
نیستم بلکه خواهان اراده و خواست وی هستم پس هر کس مرا قبول نکند , پدرى که
مرا فرستاده را قبول نکرده است. و حقیقت این است که کسی که پسر را اکرام نکند
پدرى که او را فرستاده اکرام نکرده است.
از شما به خداوند شکایت نخواهم کرد بلکه جدم رسول خدا از شما شکایت
خواهم کرد چون او مرا در وصیت خود ذکر کرده است و اسم و نسب و ویژگی
هایم را ذکر کرده است. پدرانم ائمه ۏ از شما شکایت خواهند کرد چون آنها مرا
 به اسم , نسب , خصوصیات ومحل سکونتم ذکر کرده اند و خون امام حسین
که در کربلا بخاطر پدرم و بخاطر من جاری شد از شما شکایت خواهد کرد.
از شما شکایت خواهند کرد چون آنها مسأله مرا  و اشعیا , ارمیا , دانیال و یحیی
از سالهای طولانی , پیش از این برای اهل زمین روشن کرده اند. با همه اینها باز شما
مرا نا امید مى کنید. من می خواهم به شما زندگی ببخشم و شما را نجات دهم پس
مرا بر اصلاح خود یاری کنید. خوش به حال کسی که خود را قربانی خداوند بکند و
خوش به حال کسی که بر ضد من برنخیزد خوش به حال غریبهاى دیوانه(در نزد اهل
زمین)که در نزد اهل آسمان عاقل هستند.
را ببینی چهل شب بعد از نیمه شب این دعا را  اگر می خواهی که امام زمان
بخوان :
الرحمن الرحیم  بسم
(اللهم أنت دلیل المتحیرین ومفزع المکروبین وغیاث المستغیثین مالی إله غیرک
فأدعوه ولا شریک لک فأرجوه صلِ على محمّد وال محمّد واجعل لی من أمری
سید احمد الحسن (ع) ______________________________________ ٢٣
فرجﺎً واهدنی لاقرب من هذا رشداً قرعت بابک وأنخت رحلی بساحة قدسک
وجنابک طالبﺎً شهادتک وأنا العبد الخسیس الذلیل وأنت الرب العزیز الجلیل , بین
لی أمر احمد الحسن بأوضح بیان وافصح لسان فان کان ولیک صدقته وبایعته
ونصرته وان کان عدوک کذبته وحاربته یا من أوحى للحواریین وشهد لهم بأن عیسى
رسوله : 
﴿ وَإِذْ أَوْحَیتُ إِلَى الْحَوَارِیینَ أَنْ آمِنُوابِی وَبِرَسُولِی قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ
(١)﴾
اشهد لی وبین لی هذا الأمر فقد شهد شعری وبشری ولحمی ودمی وعظمی وما
أقلت الأرض منی وروحی إن شهادتک اکبر شهادة
( شَهِیدٌ بَینِی وَبَینَکُمْ ﴾( ٢  ﴿ قُلْ أَی شَیءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً قُلِ
یا من عرض نفسه للکافرین برسالة محمّد شاهداً فقال : ﴿ وَیقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا
لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ ﴾( ٣)(أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیتُهُ فَلا
شَیئﺎً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِیضُونَ فِیهِ کَفَى بِهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ وَهُوَ  تَمْلِکُونَ لِی مِنَ
( الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴾( ٤
( ﴿ قُلْ کَفَى بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً ﴾( ٥
فزهدوا بشهادتک , اشهد لی یا رب فإنی لاازهد بشهادتک , واشهد أن الرؤیا حق من
عندک وطلائع وحیک وکلماتک التی تفضلت بهاعلى العالمین یامن مدح ابراهیم
وجعل النبوة فی ذریته لأنه صدق الرؤیا فقلت سبحانک :
. ١ - مائدة: ١١١
. ٢ - أنعام : ١٩
. ٣ - رعد : ٤٣
. ٤ - احقاف : ٨
. ٥ - إسراء : ٩٦
٢٤ _______________________________________ جوابهاى روشن کننده
( ﴿وَنَادَینَاهُ أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْ یا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴾( ١
ومدحت مریم فقلت :
﴿ وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ
( رَبِّهَا ( ٢
یا من خاطب محمّد فقال : ﴿ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَینَا
إِلَیکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ * إِذْ قَالَ یوسُفُ لَأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی
( رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبﺎً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَ اجِدِینَ ﴾( ٣
فسمیت الرؤیا أحسن القصص فی کتابک الکریم ومدحت من صدق بها من أولیائک
وأنبیائک ورسلک وذممت من کذب بها وسماها أضغاث أحلام فقلت وقولک الحق :
﴿ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا یأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ
مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یلْعَبُونَ * لاَهِیةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ
هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْ لُکُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قَالَ رَبِّی یعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاءِ
وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلْ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیأْتِنَا
( بِآیةٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُ ونَ ﴾( ٤
وقال ملأ فرعون وزبانیته :
( ﴿ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلامِ بِعَالِمِینَ ﴾( ٥
وصدق یوسف بالرؤیا وأولها فمدحته وقلت سبحانک :
.١٠٥- ١ - صافات: ١٠٤
. ٢ - تحریم : ١٢
.٤ – ٣ - یوسف: ٣
.٥ – ٤ - أنبیاء : ١
. ٥ - یوسف: ٤٤
سید احمد الحسن (ع) ______________________________________ ٢٥
( ﴿ یوسُفُ أَیهَا الصِّدِّیقُ ﴾( ١
اللهم اجعلنی کأولیاک وأنبیائک ورسلک اصدق بالرؤیا طلائع وحیک وکلماتک التی
تفضلت بها على العالمین واحسن القصص فی کتابک ولا أنقض عهدک ولا اخلف
وعدک)أغثنی یا رب بحق فاطمة , ارحمنی یا رب بحق فاطمة , اهدنی یا رب بحق
فاطمة.
( ﴿ وَیقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ ﴾( ٢
(خداوندا ! توراهنمای سرگشته ها وپناهگاه دردمندان , ویاریگر یاری طلبان هستى ,
من جزتو خدایی ندارم پس تو را می خوانم و هیچ شریکی برای تو نیست که از او
حاجت بطلبم , بر محمّد و آل محمّد درود فرست و این مشکل مرا حل کن و مرا
هدایت کن , درب سرای تو را زدم و بارم را در مقابل ساحت مقدس تو به زمین
گذاشتم و خواهان گواهی و شهادت تو هستم و من بنده پست و ذلیل هستم وتو
پروردگارعزیز وبزرگوارهستی , مسأله احمد الحسن را برای من بطور واضح و با
زبانی گویا, توضیح بده. پس اگر از اولیاء تو باشد اورا تصدیق میکنم و با اوبیعت
می کنم واو را یاری می کنم ولی اگردشمن تو باشد اورا تکذیب میکنم وبا او می
جنگم (ای کسی که به حواریون وحی کردیم که به من و فرستاده ام ایمان آرید گفتند
:(با مقام علم الیقین)ایمان آوردیم. خدایا گواه باش که ما تسلیم امر توایم). وبر ما
نیز گواهی بده و این مسأله را برای ما روشن کن , پوست ومو وگوشت وخون
واستخوانم شهادت می دهد که گواهی تو بزرگترین گواهی است
(بگو ای پیامبر ! چه گواهی بزرگتر است از گواهی خداوند , بگو خدا میان من
وشما گواه است)
. ١ - یوسف : ٤٦
. ٢ - رعد : ٤٣
کننده
اوند به
رسول
ما هیچ
و
گواه
خویش
ی گیرم
حیّت و
را مدح
و
تو ای
صدیق
اران را
ز روح
ایمان
بهاى روشن ک
ی بگو خدا
است. ای
ند)پس شم
ناتر است .
ر بندگان خ
نادیده نمی
نه های وح
ر  هیم
دیق کرد تو
رؤیا را تص
)ما نیکوکا
س در آن , از
را با کمال
____ جوابها
خدا نیستی
را فرا یافته
ذاب می کن
می
روید دان
و مهربان)
و
او به امور
هادت تورا
تو و به نشا
ی که ابراه
رؤیا را تصد
ی ابراهیم ویش بردار
داشت پس
سمانی او ر
_______
و فرستاده
ات قرآن ر
خدا مرا عذ
ر آن فرو ی آمرزنده
فی است گواه و شه
از جانب ت
م. ای کسی
ون ایشان ر
کردیم که ای
د را از گلو
ش را پاکیزه
و
کتب آس
د).
________
ه تو پیامبر
ست).
خود این آیا
فته باشم(خ
کاری که در
وست خدای
و شما کاف
د ولی من گ
حقی است
ایمان دار
ر دادی چو
)خطاب کر
دادی(کار
فرمودى :
که رحمش
گار خود د بشمار آمد
________
ی گویند که
ما کافی است
حمّد خ
از خود یافت
و او به افک
است و او
ه میان من
یده گرفتند
واقعیت و ح
ضه داشتی
ل ایشان قرار
ویش کشید
یا را انجام
یم).
ح کردی و
تر عمران را
ت پروردگ
طیع خداوند
________
شده اند می
ن من و شم
ویند که مح
رآن را من ا
من ندارید
هم
او کافی
عنوان گوا
هی تورا ناد
م که رؤیا و
هانیان عرض
را در نسل
رمودی :
ارد به گلو
ت عالم رؤی
کو می دهی
را مدح
مریم دختر
مریم کلمات
بندگان مط
________
ی که کافر ش
گواه در بین
ران می گو
اگر این قر
بر نجات م
ن و شما خداوند به
بیناست).
فران گواه
ی می دهم
ی که بر جه
و پیامبری
د متعال فر
آن حال(کا
و مأموریت
ن پاداش نیک
رت مریم
اد آر حال
دمیدیم و م
ق کرد و از
___ ٢٦
(کسانی
عنوان
(یا کافر
! بگو
قدرت
میان من
(بگو خ
آگاه و
پس کا
وگواهی
کلماتی
کردی
خداوند
(ما در
کردی
اینچنین
وحضر
(و به یا
خود د
تصدیق
سید احمد الحسن (ع) ______________________________________ ٢٧
ای کسی که محمّد را خطاب قرار دادی و فرمودى :
(ما بهترین حکایات را به وحی این قرآن بر تو می گوئیم هر چند پیش از این وحی از
آن آگاه نبودی. اکنون یاد آور خواب یوسف را که گفت : ای پدر! در عالم رویا دیدم
که یازده ستاره وخورشید و ماه مرا سجده میکردند)
واین رؤیا را در کتاب مقدّس(قرآن)بهترین حکایت نامیدی و هر کس ازپیامبران
وامامانت که رؤیا را باور کرد و آنرا تصدیق کرد را مدح کردی و کسانی که آن را
تکذیب کردند وآن را خواب و خیالی بی اساس نامیدند سرزنش کردی و فرمودی و
سخن تو حق است :
(وقت حسابرسی مردم نزدیک شده , در حالی که در غفلتند و(از حق)رویگردانند *
هیچ یادآوری تاز های از طرف پروردگارشان برای آنها نم یآید مگر اینکه با بازی(و
شوخی)به آن گوش م یدهند * این درحالی است که دلهایشان در لهو و بی خبری
فرورفته است. و ستمگران پنهانی نجوا کردند و گفتند : آیا جز این است که او بشری
همانند شماست ? آیا به سراغ سحر م یروید , با اینکه(چشم دارید)و م یبینید ?!
گفت پروردگارم همۀ سخنان را , چه در آسمان باشد و چه در زمین , می داند , و او
شنوا و داناست)* گفتند بلکه خوابهایی آشفته است , بلکه آنها را از خود ساخته
است و بلکه او شاعر است ,(اگر راست م ی گوید)باید برای ما معجزه ای بیاورد
همان گونه که فرستادگان پیشین فرستاده شدند).
وفرعون و یارانش گفتند :
(این خواب بی اساس و پریشان است و ما تعبیر خواب پریشان را نمی دانیم).
و یوسف رؤیا را تصدیق کرد وآن را تأویل کرد وتو ای خدای بزرگ او را ستودی و
فرمودی :
کننده
کلماتی
را باور
به حق
هدایت
حسن
با دلیل
د ?
١٤ ه ق
طوفان
شکافته
گفت :
س یشع
واست
و
گرنه
ناگهان
بهاى روشن ک
ز وحی و ک
رار دادی ر
خدایا !
مرا ه
ید احمد الح
س چطور ب
جم هستید
الأول / ٢٦
ایلیا را در ط
زد و آب ش
یا به یشع گ
ام دهم پس
ت که درخو
می رسی می کردند ن
____ جوابها
شعاعی از
در کتابت قر
یاریم کن ,
رت فاطمه
سی
4 نفرند پس
شما سفیر پنج
ی ٢٥ / ربیع
ن
ه خداوند ا
ن را به آب
ر کردند ایلی
برایت انجا
س ایلیا گفت
رخواستت
صحبت م
_______
تا رویا که
حکایت د
ى نکنم.
طمه یا
ه حق حضر
*
امام زمان
یکنید که شم
− زن مسیحی
رب العالمین
(موقعی که
پیچاند و آن
ز آب عبور
بخواه که بر
ن باشد پس
بینی و به در
ی رفتند و
________
ت قرار بده ت
آنرا بهترین
پیمان شکنى
ضرت فاط
خدایا ! به
* *** *
که سفرای
ل)ثابت میک
Reta Jorj
لحمد لله ر
ر باب دوّم(
ت و آن را پی
زمانی که از
من
چیزی ب
محافظ من
و بگیرند ببی
ن دو راه می
________
.
و امامانت
داشتی و آ
نشکنم و پی
به حق حض
رحم کن ,
**
می گوئید
ات و انجیل
الرحیم وا
شاهان و در
ش را گرفت
ه یافتند و ز
گیرند از ز دو طرف
عی مرا از تو
حالیکه این
________
دیق کننده).
ل پیامبران
یان عرضه
نم را با تو
: خدایا !
به من
ما شیعه ها
قرآن , تورا
الرحمان 
ن سفر پادش
ایلیا عبایش
خشکی راه
را از تو بگ
روحت از
س اگر موقع
د شد. در
________
ى ای تصد
دا ! مرا مثل
که بر جهانی
عهد و پیما
می گوئی
ت فاطمه
١۵ : شم /
و
نقلی از(ق
: بسم
رات دوّمین
مان برد....
این دو به خ
اینکه من
:
بگذار که
کردی پس
نین نخواهد
___ ٢٨
(یوسفى
خداوند
است ک
کنم و ع
سپس
حضرت
کن .

amirsabetq شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 21:06

را ببینی چهل شب بعد از نیمه شب این دعا را 
اگر می خواهی که امام زمان
بخوان :
الرحمن الرحیم  بسم
(اللهم أنت دلیل المتحیرین ومفزع المکروبین وغیاث المستغیثین مالی إله غیرک
فأدعوه ولا شریک لک فأرجوه صلِ على محمّد وال محمّد واجعل لی من أمری
_____________________________________
فرجﺎً واهدنی لاقرب من هذا رشداً قرعت بابک وأنخت رحلی بساحة قدسک
وجنابک طالبﺎً شهادتک وأنا العبد الخسیس الذلیل وأنت الرب العزیز الجلیل , بین
لی أمر احمد الحسن بأوضح بیان وافصح لسان فان کان ولیک صدقته وبایعته
ونصرته وان کان عدوک کذبته وحاربته یا من أوحى للحواریین وشهد لهم بأن عیسى
رسوله : 
﴿ وَإِذْ أَوْحَیتُ إِلَى الْحَوَارِیینَ أَنْ آمِنُوابِی وَبِرَسُولِی قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ
(١)﴾
اشهد لی وبین لی هذا الأمر فقد شهد شعری وبشری ولحمی ودمی وعظمی وما
أقلت الأرض منی وروحی إن شهادتک اکبر شهادة
( شَهِیدٌ بَینِی وَبَینَکُمْ ﴾( ٢  ﴿ قُلْ أَی شَیءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً قُلِ
یا من عرض نفسه للکافرین برسالة محمّد شاهداً فقال : ﴿ وَیقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا
لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ ﴾( ٣)(أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیتُهُ فَلا
شَیئﺎً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِیضُونَ فِیهِ کَفَى بِهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ وَهُوَ  تَمْلِکُونَ لِی مِنَ
( الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴾( ٤
( ﴿ قُلْ کَفَى بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً ﴾( ٥
فزهدوا بشهادتک , اشهد لی یا رب فإنی لاازهد بشهادتک , واشهد أن الرؤیا حق من
عندک وطلائع وحیک وکلماتک التی تفضلت بهاعلى العالمین یامن مدح ابراهیم
وجعل النبوة فی ذریته لأنه صدق الرؤیا فقلت سبحانک :
. ١ - مائدة: ١١١
. ٢ - أنعام : ١٩
. ٣ - رعد : ٤٣
. ٤ - احقاف : ٨
. ٥ - إسراء : ٩٦
______________________________________
( ﴿وَنَادَینَاهُ أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْ یا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴾( ١
ومدحت مریم فقلت :
﴿ وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ
( رَبِّهَا ( ٢
یا من خاطب محمّد فقال : ﴿ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَینَا
إِلَیکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ * إِذْ قَالَ یوسُفُ لَأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی
( رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبﺎً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَ اجِدِینَ ﴾( ٣
فسمیت الرؤیا أحسن القصص فی کتابک الکریم ومدحت من صدق بها من أولیائک
وأنبیائک ورسلک وذممت من کذب بها وسماها أضغاث أحلام فقلت وقولک الحق :
﴿ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا یأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ
مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یلْعَبُونَ * لاَهِیةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ
هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْ لُکُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قَالَ رَبِّی یعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاءِ
وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلْ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیأْتِنَا
( بِآیةٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُ ونَ ﴾( ٤
وقال ملأ فرعون وزبانیته :
( ﴿ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلامِ بِعَالِمِینَ ﴾( ٥
وصدق یوسف بالرؤیا وأولها فمدحته وقلت سبحانک :
.١٠٥- ١ - صافات: ١٠٤
. ٢ - تحریم : ١٢
.٤ – ٣ - یوسف: ٣
.٥ – ٤ - أنبیاء : ١
_____________________________________
( ﴿ یوسُفُ أَیهَا الصِّدِّیقُ ﴾( ١
اللهم اجعلنی کأولیاک وأنبیائک ورسلک اصدق بالرؤیا طلائع وحیک وکلماتک التی
تفضلت بها على العالمین واحسن القصص فی کتابک ولا أنقض عهدک ولا اخلف
وعدک)أغثنی یا رب بحق فاطمة , ارحمنی یا رب بحق فاطمة , اهدنی یا رب بحق
فاطمة.
( ﴿ وَیقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَبَینَکُمْ ﴾( ٢
(خداوندا ! توراهنمای سرگشته ها وپناهگاه دردمندان , ویاریگر یاری طلبان هستى ,
من جزتو خدایی ندارم پس تو را می خوانم و هیچ شریکی برای تو نیست که از او
حاجت بطلبم , بر محمّد و آل محمّد درود فرست و این مشکل مرا حل کن و مرا
هدایت کن , درب سرای تو را زدم و بارم را در مقابل ساحت مقدس تو به زمین
گذاشتم و خواهان گواهی و شهادت تو هستم و من بنده پست و ذلیل هستم وتو
پروردگارعزیز وبزرگوارهستی , مسأله احمد الحسن را برای من بطور واضح و با
زبانی گویا, توضیح بده. پس اگر از اولیاء تو باشد اورا تصدیق میکنم و با اوبیعت
می کنم واو را یاری می کنم ولی اگردشمن تو باشد اورا تکذیب میکنم وبا او می
جنگم (ای کسی که به حواریون وحی کردیم که به من و فرستاده ام ایمان آرید گفتند
:(با مقام علم الیقین)ایمان آوردیم. خدایا گواه باش که ما تسلیم امر توایم). وبر ما
نیز گواهی بده و این مسأله را برای ما روشن کن , پوست ومو وگوشت وخون
واستخوانم شهادت می دهد که گواهی تو بزرگترین گواهی است
(بگو ای پیامبر ! چه گواهی بزرگتر است از گواهی خداوند , بگو خدا میان من
وشما گواه است)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد