دکترحمید طاهری
هوالجمیل
زان باده که در میکده ی عشق فروشند
در ادب اقوام و ملل مختلف جهان موضوعات و مضامین مشترک بسیاری یافت میشود که ناشی از طبیعت آدمی ، ارتباط اقوام و ملل با یکدیگر و حضور و وجود ملموس و محسوس آن مضامین و عمومیت آنها در زندگی انسان است . بشر از دیرباز درپی تسکین آلام خویش بودهاست و سهلالوصولترین دارو برای پرداختن دل از غمان روزگار صرف نظراز درستی یا نادرستی آن ، شراب بوده است . به همین جهت اشعار ملل مختلف مملو از توصیفات و نکوداشت شراب و مضامین همراه آن چون ساقی ، ساغر ، جام ، مینا ، سبو ، میکده ، میفروش ، صبوحی ، تاک ، محتسب ، توبه از می و ... است تا جایی که در بین بعضی از ملل جشنهایی در گرامیداشت الهه شراب برپامیگشت.
شعر شراب در ادب غرب پیشینه دار است و به جشنهای دیونیزوس و اشعار آناکرئون ـ شاعر یونانی سدة ششم قبل از میلاد - پیوند میخورد . درخمریههای غرب شاعر به ستایش شراب وزن ولذایذ جسمانی میپرداخت .
سابقه خمریه در میان اعراب به عصر عباسی میرسد و این نوع خاص حاصل طبع شاعران نوگرایی چون ابونواس است ؛ خمریات شهوت آلود او نمایانگر یکی از عالیترین استعدادهای شاعرانه عرب است.
در عصر عباسی بادهگساری یکی از آشکارترین مظاهر زندگی تمدن جدید بوده است و بتحقیق ابونواس با دارودستة لذتجوی خود به میکدهها که میعادگاه خوشگذرانیها بوده است ، سرزده و پس از مستی زبان به وصف شراب و محافل شرابخواری میگشود و در این راه زیباترین نغمههای خویش را سرمیداد . سپس شاعرانی چون ابن معتز به تقلید از سبک وسیاق ابونواس راه او را ادامه دادند تا این که در قرن هفتم مستی دردآشام چون ابن فارض پدیدار گشت و روحی تازه بر این گونه ادبی دمید و بدون شک وجود و ظهور او نقطه عطفی در خمریات عرب و عالم اسلام است.
این گونة ادبی همراه با خیل موضوعات نفوذی ادب تازی به عرصه شعر و ادب فارسی راه جست و شاعران فارسی زبان با عطشی مقدس مآب به توصیف و تقلید و پرورش آن مضامین و موضوعات پرداختند که یکی از آن خیل انبوه ، شعر شراب است . در ادب فارسی اولین خمریه را در شعر رودکی مییابیم آن جا که فتوای قربانی کردن مادر می را صادر میکند. امّا بزرگترین خمریه سرای شعر خراسانی منوچهری دامغانی است که به شدّت تحت تأثیر زبان ، ادب و فرهنگ تازی است و در خمریه نیز شدت تأثر وی را درمی یابیم . فرخی و امیر معزی نیز به هنریترین شیوه به توصیف باده پرداختهاند، امّا باده یا شراب آنان از شیرة تاک و زحمت تاکنشانان است. ظهور شاعرانی چون سنایی و عطار جانی دیگر و مفهومی متفاوت از پیش به شراب بخشید که شکل کمال یافته آن را در آثار آتشین عراقی ، مولوی و حافظ مییابیم.
یکی از بهترین و زیباترین شعر شراب در ادب فارسی ، ساقی نامه است که تمامی خطاب شاعر با ساقی است و از تبعات خمریه است . ساقی نامه اغلب در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شده است . در این رهگذر نظامی گنجهای را میتوان از اولین سرایندگان ساقی نامه شمرد.
ساقی نامه نوعی مثنوی در بحر متقارب است که در آن خطاب شاعر با ساقی است و مضامینی در یاد مرگ و بیارزشی دنیا و پند و موعظه دارد ، ملاعبدالنبی فخرالزمانی قزوینی در تذکرة میخانه چهل و شش شاعر ساقی نامه سُرا نام میبرد که اولین آنها نظامی و دومین امیرخسرو دهلوی است. امّا ساقی نامههای نظامی و امیرخسرو استقلال ندارند و معمولاً در مطلع حکایتها برای زینت حکایت ،چندبیتی خطاب به ساقی و مغنی ذکر شده است. سلمان ساوجی و پس از آن حافظ شیرازی از نخستین کسانی هستند که شعر شراب را در قالبی مستقل و منظومهای جداگانه سرودهاند.
در این مقاله قصد داریم یکی از زیباترین خمریههای عرب را که تعلق به ابن فارض دارد با یکی از بهترین ساقی نامههای ادب فارسی که از آنِ حافظ است مقایسه کنیم و در این بررسی ابتدا به نقد و تحلیل هریک از سرودههای این دو شاعر میپردازیم و سپس وجوه اشتراک و اختلاف آن دو را برمیشماریم و برای سهولت در بررسی و تطبیق ابتدا مختصری از شرح حال ابن فارض و حافظ را ذکر میکنیم و سپس عین خمریه ابن فارض همراه با ترجمه آن و ساقی نامه حافظ را نقل مینماییم.
ابن فارض از بزرگترین شاعران و شخصیتهای عرفانی اسلامی در قرن هفتم است که از نظر احاطه بر مراتب سیروسلوک روحانی دارای مقام و مرتبه خاصی است. او از جمله عارفانی است که در هر دو گونه عرفان نظری و عملی صاحب جایگاه و مقام بسیار برجستهای است. همان طورکه از خمریه ابن فارض برمیآید او اولین شاعری است که باده را در معنای عرفانی و به مذاق اهل طریقت توصیف میکند و خمریه او به لحاظ اهمیتی که دارد از سوی کسانی چون کمال پاشا ( متوفی به 940 هـ .ق.) داوودبن محمود قیصری (متوفی به 751 هـ .ق.) و ... شرح گردیده است.
ابن فارض در سال 576 یا 577 در قاهره چشم به جان گشود و در سال 632 هجری در همان شهر بدرود حیات گفت. حجم آثارش اندک است و دیوانش شامل قطعاتی کوچک و سخت زیباست. دو قصیده او بسیار معروف است که یکی «خمریه »و دیگری « التائیة الکبری» است.
سبک شاعری ابن فارض مُهر و نشان سبک شاعران قرن هفتم دوره عباسی را دارد. صورتهای خیال و صنایع شعری و سمبولهای او آبستن عقاید و نظرات اوست. مطالعات ابن فارض در مسائل فلسفی و کلامی سبب گردیده که در اشعار خود از مصطلحات رایج آن دانشها بهره بگیرد. در شعر او توصیفات ، تشبیهات ، استعارات پرمعنی و وزن وآهنگ روحنواز اشعار او ، تقابل دلنشین کلمات ، اشارات ظریف ، واج آراییهای گوش نواز قابل توجه است. او را به خاطر تعابیر رمزی عاشقانة موجود در اشعارش « سلطان العاشقین » لقب کردهاند.
پایان قسمت اول
سلام دوست گرامی
مطلب جذابی را شروع کردید و منتظر قسمت دوم آن هستم و در ضمن معنی بحر متقارب را نمیدانم ، خوشحال میشوم لطفا توضیح بدهید.
موفق و پیروز باشید
در پناه حق
باسلام .تشکر ازدقت شما . درمورد بحرمتقارب توضیح دادم .
با سلامی دوباره
مطلب قبلی یا تک بیت های ناب را هم خواندم و لذت بردم
در پناه حق
باسلام .ازاین که مطالب مورد توجه قرارگرفته است خوشحالم .
باسلام .تشکر . من هم ازداستان زیبای شما استفاده کردم .
استاد وهموطن ارجمندم
آقای امیر ثابت قدم-با سلام
ضمن پوزش بدلیل گلایه بحقتان باستحضارمیرسانم نگرش سرد جامعه به این مطالب و فیلترنگ متعدد مدتی حقیر را از فضا مجازی دور نمود امیدوارم عدم مراجعه به وبلاگ وزین تان نشان از کم لطفی حقیر ندانید.
ضمنا ازپیشنهاد ارزشمند شما کمال تشکر را دارم .اما یک پیشنهاد : استادعزیز قلم شیوای شما میتوانددر روشنگری نقشی بس ارزنده داشته باشد منظور انتشار مطالب ساسیی نیست. بلکه به عنوان مثلا شماقادرید در سفرتان به شمال به نابودی جنگل ها یادر سفر به جنوب به انزوای رو به نابودی بناها تاریخ همچون معبد زیگورات و...نیزاشاره ای داشته باشید.
به امیدایرانی آباد وآزاد_باتشکر
باسلام . تشکر و چنانچه مطالب قبلی مارا دیده باشید به این موضوعات اشاره شده است . منتهی بعضی مناطق راهنوز موفق نشده ام . انشا الله باکمک دوستان به آن مناطق هم خواهیم آمد و سفرنامه خواهیم نوشت .