امروز باحافظ . وصف کاشان ... سیگار

    

   

 said I long for thee 

You said your sorrows will end.
Be my moon, rise up for me
    Only if it will ascend.

I said, from lovers learn
How with compassion burn
Beauties, you said in return
    Such common tricks transcend.

Your visions, I will oppose
My mind's paths, I will close
You said, this night-farer knows
    Another way will descend.

With the fragrance of your hair
I'm lost in my world's affair
You said, if you care, you dare
    On its guidance can depend.

I said hail to that fresh air
That the morning breeze may share
Cool is that breeze, you declare
    With beloved's air may blend.

I said, your sweet and red wine
Granted no wishes of mine
You said, in service define
    Your life, and your time spend.

I said, when will your kind heart
Thoughts of friendship start?
Said, speak not of this art
    Until it's time for that trend.

I said, happiness and joy
Passing time will destroy.
Said, Hafiz, silence employ
   

  Sorrows too will end my friend.

 

 Shahriar
Los Angeles, Ca
hahriariJanuary 4, 2000

 

گفتـم غـم تو دارم گفتا غمت سر آید 

 گفتـم کـه ماه من شو گفتا اگر برآید
گفـتـم ز مـهرورزان رسم وفا بیاموز

گـفـتا ز خوبرویان این کار کمـتر آید

گفـتـم کـه بر خیالت راه نظر ببندم

گفـتا که شب رو است او از راه دیگر آید

گفتـم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

گـفـتا اگر بدانی هم اوت رهـبر آید

گفـتـم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد

گفـتا خنـک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت

گـفـتا تو بـندگی کن کو بنده پرور آید

گفـتـم دل رحیمت کی عزم صلح دارد

گفـتا مـگوی با کس تا وقت آن درآید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
  

گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

 

==

 

سروده ای از مرحوم استاد حسینعلی منشی کاشانی  

 

در توصیف دیار ایمان و علم و ادب کاشان :

 

شهر کاشانست آن شهری که در ایام پیش     

  داشت در علم و هنر هر جا به عالم اشتهار
اطلس گلدار آن میرفت تا روم و فرنگ      

 مخمل زرتار آن می بود در چین و تتار
نقش کاشی های زیبایش به چندین آب و تاب      

 داده زینت بر در و دیوار هر شهر و دیار
این همان شهر است کز آن مردمی برخاستند    

    کز همه در صفحه تاریخ باشد یادگار
فاضل فحل نراق داشت در بومش مکان       

 فیض و باباافضل الدین داشت در خاکش مزار
گه بدامانش صباحی بود گاهی محتشم    

    گه سپهر و گه صبا را بود مهد و گاهوار
گاه شیبانی نمودی تربیت گاهی کلیم        

 گه غیاث الدین جمشید آن شهیر نامدار
هم صنیع الملک ها آورده است اندر وجود       

 هم کمال الملک ها پروده است اندر کنار

و در جای دیگر ملک الشعراء بهار در پاسخ نامه منظوم 

 پرتو بیضائی آرانی به هنر و هنرمند کاشان اشاره دارد 

 و می گوید:

یاد آباد مهین خطه کاشان که مدام      

 مهد هوش و خرد و صنعت و بینائی بود
هر که برخاست بهر پیشه ز شهر کاشان      

 در فن خویشتنش فرط توانائی بود
لفظ کاشانه و کاشان بلغت های قدیم       

 معبد و جایگه جشن و دل آسائی بود
صنعت کاشی از اینجا بد گر جای رسید      

 کاین هنر ویژه این شهر به تنهائی بود
فرش زیباش کنون شهره دهر است چنانک    

   زری و مخمل او شاهد هر جائی بود


==


 

         پول سیگار ایرانی ها 10 برابر هزینه نان است

 
تهران ، شبکه خبر ، اجتماعی - جامعه - 22 دی 1389 - 07:19
 
جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران اعلام کرد: هزینه ای که افراد سیگاری در ایران هر روز بابت دود کردن سیگار پرداخت می کنند بیش از 10 برابر پول مصرف نان در کشور است.  
         در حالی که انتظار می رفت با چاپ تصاویر بهداشتی هشدار دهنده بر روی پاکت های سیگار، مصرف مواد دخانی در کشور کاهش یابد اما گزارش های شرکت دخانیات حاکی از گرایش افراد سیگاری به سمت مواد دخانی قاچاق است.

متاسفانه اقدامات کنترلی در زمینه کاهش مصرف مواد دخانی در کشور آنگونه که انتظار می رود هنوز نتوانسته تاثیرگذار باشد به طوری که آمار افراد سیگاری و همچنین کاهش سن مصرف مواد دخانی در جامعه نشان می دهد که سیگار همچنان تنها ماده دخانی است که به طور قانونی در دسترس مردم قرار دارد.

دکتر مسعود متصدی زرندی، عضو انجمن علمی جراحان گوش و گلو و بینی و سر و گردن ایران در حالی از شیوع بیماری حنجره در کشور به دلیل اعتیاد به تریاک و نیز مصرف سیگار و قلیان خبر می دهد که مهندس خدیجه مجصلی، کارشناس مسئول ستاد کشوری کنترل دخانیات عنوان داشته که استعمال دخانیات و استنشاق تحمیلی دود محصولات دخانی هردو باعث ایجاد سرطان می‌شود.

طبق آمارهای سازمان بین‌المللی کار سالانه دو میلیون نفر کارگر به علت تماس با دود محیطی سیگار و استنشاق تحمیلی دود حاصل از مواد دخانی جان خود را از دست می‌دهند.

به گفته کارشناس ستاد کشوری کنترل دخانیات، اثرات حاصل از دود محصولات دخانی تنها به ایجاد بیماریها محدود نمی‌شود و دود محیطی سیگار اثرات و هزینه‌ های اقتصادی را نیز بر افراد و جامعه تحمیل می‌کند.

بررسیها نشان داده است که استنشاق دود مواد دخانی توسط افراد غیر سیگاری به عنوان استعمال ناخواسته و استنشاق تحمیلی شناخته می‌شود. این در حالی است که بیش از چهار هزار ماده شیمیایی خطرناک در دود سیگار موجود است که بیش از 50 نوع از این مواد سرطانزا بوده و استنشاق تحمیلی، باعث ابتلا افراد به بیماریهای قلبی - عروقی، گوارشی و تنفسی شده و در نتیجه منجر به مرگ می‌شود.

تحقیقات انجام شده بر روی دانش‌آموزان 13 تا 15 سال در 132 کشور جهان نشان می‌دهد که 46 درصد از آنها در خانه و 56 درصد آنها در اماکن عمومی در معرض دود دخانیات قرار می‌گیرند.

دکتر کاظم ندافی، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت با اشاره به اینکه بیماری های منتقله از طریق دهان و دستان آلوده در اثر استفاده مشترک از قلیان، همچون سل و هپاتیت محتمل است گفت: مواد سمی موجود در دود قلیان به عنوان عوامل اصلی بروز سرطان ریه، بیماری های قلبی عروقی و سایر بیماری ها شناخته شده‌اند و از آنجا که نیکوتین موجود در دود حاصله از مصرف قلیان همانند سایر مواد دخانی اعتیادآور است مصرف متناوب آن ایجاد وابستگی می‌کند.

وی از مصرف سیگار به عنوان دروازه ورود به اعتیاد یاد کرد و افزود: بررسی های انجام شده در ایران نشان می‌دهد دریچه ورود به موادمخدر و انواع اعتیادها استعمال دخانیات است.

آنچه می توان از لابه لای آمارها و گزارش های وزارت بهداشت و انجمن های مبارزه با استعمال دخانیات در کشور استنباط کرد، این است که متاسفانه عوارض و خطرات مصرف مواد دخانی علاوه بر عارضه های جسمانی که به دنبال دارد هزینه های اقتصادی چند میلیاردی را متوجه اقتصاد کشور می کند که اگر نخواهیم برای کاهش مصرف مواد دخانی در جامعه راهکارها و اهرم های اجرایی و نظارتی قوی داشته باشیم در سالهای نه چندان دور دچار بحران جدی در این زمینه خواهیم شد.

منبع: مهر


تک بیت های ناب . حرف ح

تک بیت های ناب

 

کتاب : برگ سبـــــــــز

 

تالیف : سید محسن خلیق رضوی

 

شروع ابیات باحرف " ح"

 

حافظ ارخصم خطاگفت نگیریـــــم براو

وربحق گفت جدل باسخن حق نکنیم .         حافظ

 

حال درماندگان کسی دانــــــــــــــــــــد

که به احوال خود فـــــــــــــــــرو ماند.         حالت

 

حدیث دوست بادشمن نگو.یـــــــــــم

که هرگز مدعی محرم نباشـــــــــــــد.          سعدی

 

حساب خود نه کم گیرونه افــــــــــزون

منه پای ازگلیم خویــــــــــــــش بیرون.       پروین اعتصامی

 

حق همسایگان بزرگ  شمــــــــــــار

باطلی گرکنند یادمیــــــــــــــــــــــــار.          اوحدی

                  

                ========

حدیث . تک بیت ... شعری ازایدا



شعری ارسالی از: آیدا 

 

مدادش شکسته بود 
 

و 
 

دست هایش بسته 
 

حنجره اش 
 

از هجوم کلمات به خاک افتاده بود .   


تک بیت های ناب

                                    

                                    تک بیت های ناب

                                     کتاب : برگ سبز

                             تالیف : سیدمحسن خلیق ر ضوی

                                 شروع ابیات باحرف "چ"

چـوکاری برآید به لطف وخوشی

چه حاجت به تندی ولشکر کشی.              سعدی

چونیکی  کنی نیکی آید برت

بدی را بدی باشد اندرخورت .                فردوسی

چون بسی ابلیس آدم رو که هست

پس بهر دستی نشاید داد دســـــت.           مو لوی

چون  سبکباران زصحرای قیامت  بگذرد

هرکه ازدوش ضعیفان بیشتر بر داشت بار.   صائب

چیزی که زحدوشان تست  افزونتر

اندرپی آن بچشم حسرت منگــــــر.             حالت   

==

مولاعلی (ع) .شعر از: سید عطاءالله مجدی

 

الصّبر صبران صبر على ما تکره و صبر على ما تحبّ

 

صبر دو تا است، یکى صبر بر چیزى که آنرا  

 

نمى‏خواهى و دیگرى صبر بر آنچه آنرا مى‏خواهى.

 

دو صبر است صبر اى پسندیده خوى
 

چنو کیمیائى نیابى، مجوى‏
 

 یکى صبر بر آنچه دارى تو دوست‏ 
 

  دگر صبر بر آنچه منفورت او است‏ 


دلتنگنامه .. سمیر مر . امروز باقران. تک بیت ها . سعد ی




 دلتنگنامه

 

دلـم تنگ است ، حیرانـم ، چـــرایش را نمی دانــــم

پریشـــــانم ، پریشـــــانم ،چــــرایش را نمی دانـــــــم

 

نه در خوابــــــم که بیـــــدارم ، ولی کابوس می بینم

هراس افتــــاده بر جانــــم ، چــــرایش را نمی دانــــم

 

کســــی انگـــار قلبـــم را درون مشــــت می گیــــــرد

به خــود دلتنــگ می مانـــم ،چــــــــرایش را نمی دانـم

 

کســــی انگــــار می خواهــــــد ببیند اشکهایــم را

ببینــــد سخــت گریانــــم ،چــــــــرایش را نمی دانــم

 

پسندش نیست این چشمان راز آلود خــــــــاموشم

من این را خـوب می دانم ، چــــــرایش را نمی دانم

 

دلــــــش را ، این سیاه ســـــــرد سنـــــگی را

 نمی خــــــــواهم برنجانم ،چرایش را نمی دانم

 

ولی با این همه این عشق ، این دیـر آشنـــا را من

همیشه سخت خواهـــــانم ، چـرایش را نمی دانم .


امروز باقران . ترجمه شعری . قران نامه مجد

 

بقره : وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ  

 

عَهْدًا فَلَن یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ    ﴿ 80 ﴾     جزء 1  

 

و گفتند> :جز روزهایى چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسید  . بگو> 

 

مگر پیمانى از خدا گرفته اید؟ که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد 

 

آنچه را نمى دانید به دروغ به خدا نسبت مى دهید؟   

 
 

And they say: The fire (of punishment) will not touch 

 

 save for a certain number  of days. Say: Have ye 

 

 received a covenant from Allah truly Allah will not  

 

 break His covenant or tell ye concerning Allah that 

 

 which ye know not? 

 

یهودان بگفتند جزچند روز
 

نسوزیم درآتش قهروسوز
 

به آنان بگو برچنین ادعا
 

مگرعهدبستید باکبر یا؟
 

که هرگزخداوند ازآن قرار
 

تخلف نورزد درانجام کار ؟ 
 

ویااین که ازروی جهل وخیال 
 

بگوئید اینهاست از ذوالجلال


==


 

تک بیت های ناب

کتاب : برگ سبز

تالیف : سیدمحسن خلیق ر ضوی

شروع ابیات باحرف "چ"

چـوکاری برآید به لطف وخوشی

چه حاجت به تندی ولشکر کشی.              سعدی

چونیکی  کنی نیکی آید برت

بدی را بدی باشد اندرخورت .                فردوسی

چون بسی ابلیس آدم رو که هست

پس بهر دستی نشاید داد دســـــت.           مو لوی

چون  سبکباران زصحرای قیامت  بگذرد

هرکه ازدوش ضعیفان بیشتر بر داشت بار.   صائب

چیزی که زحدوشان تست  افزونتر

اندرپی آن بچشم حسرت منگــــــر.             حالت  



امروز با سعدی

ازین تعلق بیهوده تا به من چه رسد؟

وز آنکه خون دلم ریخت، تا به تن چه رسد؟

به گرد پای سمندش نمی‌رسد مشتاق

که دستبوس کند تا بدان دهن چه رسد؟

همه خطای من است اینکه می‌رود بر من

ز دست خویشتنم تا به خویشتن چه رسد؟

بیا که گر به گریبانِ جان رسد دستم

ز شوق پاره کنم، تا به پیرهن چه رسد؟

که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت؟

که آب گل ببرد تا به یاسمن چه رسد؟

رقیب کیست؟ که در ماجرای خلوت ما

فرشته ره نبرد تا به اهرمن چه رسد؟

زهی نبات که حسنی و منظری دارد!

به سرو قامت آن نازنین بدن چه رسد؟

چو خسرو از لب شیرین نمی‌برد مقصود

قیاس کن که به فرهاد کوهکن چه رسد؟

زکات لعل لبت را بسی طلبکارند

میان این همه خواهندگان به من چه رسد؟

رسید ناله سعدی به هر که در آفاق

و گر عبیر نسوزد، به انجمن چه رسد؟

شعری ازفریدون توللی ... شعرونثر سعدی

 

فریدون توللی 

 

 



یکی از اشعار وی

 

مریم

 

در نیمه های شامگاهان آن زمان که ماه
زرد و شکسته می دمد از طرف خاوران
استاد ه در سیاهی شب مریم سپید
آرام و سرگردان
او مانده تا که از پس دندانه های کوه
مهتاب سر زند کشد ا ز چهر شب نقاب
 بارد بر او فروغ و بشوید تن لطیف
در نور ماهتاب
بستان به خواب رفته و می دزدد آشکار
دست نسیم عطر هر آن گل که خرم است
شب خفته در خموشی و شب زنده دار شب
چشمان مریم است
مهتاب کم کمک ز پس شاخه های بید
دزدانه می کشد سرو می افکند نگاه
جویای مریم است و همی جویدش به چشم  

در آن شب سیاه
دامن کشان ز پرتو مهتاب تیرگی
رو می نهد به سایه اشجار دور دست
 شب دلکش است و پرتو نمناک ماهتاب
خواب آور است و مست
اندر سکوت خرم و گویای بوستان
مه موج می زند چو پرندی به جویبار
می خواند آن دقیقه که مریم به شستشو است  

 

فریدون توللی در سال 1298 در شیراز به دنیا آمد 
 
 پس از پایان دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی در این شهر وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1320 در رشته باستان شناسی دانشکده ادبیات این دانشگاه فارغ التحصیل شد سپس به کار باستان شناسی روی آورد چندی رییس اداره باستان شناسی استان فارس بود پس از شهریور 1320 وارد فعالیتهای سیاسی شد و در راستای این فعالیتها به نوشتن مقالاتی تحت  عنوان التفاصیل پرداخت پس از مرداد 1332 که تب و تابهای سیاسی جامعه فرو نشست از فعالیت سیاسی دست شست و در کتابخانه دانشگاه پهلوی شیراز به کار مشغول شد
توللی بر اثر آشنایی با نیما در شعر به شیوه جدید گرایش یافت و به یکی از پیشروان آن تبدیل شد دفترهای شعر رها و نافه او محصول همین دوران است وی بعد ها در مرز میان شیوه نو و کهنه متوقف ماند و به مخالفت با فرم آزادی نیمایی پرداخت و سر انجام با انتشار پویه که مجموعه ای از غزل و قصیده به شیوه قدیم است پا در راه بازگشت نهاد
وی درسال 1364 در گذشت
 . 

شعرونثر سعدی

 

 

 شعرونثر سعدی  

 

بسیار گفته اند و شنیده ایم که سعدی، بهترین عاشقانه سرای غزل پارسی است و حافظ، بهترین عارفانه سرای  این سرزمین. من اصولاً با این تقسیم بندی موافق نیستم و احساس می کنم آنچه بزرگان اهل نقد و نقادی را به این  سمت برده و به این نتیجه گیری رسانده، کاربرد نمادهای فراوان در غزل حافظ و بیان نسبتاً مستقیم اشعار سعدی بوده است.  

 البته، می توان گفت سعدی در تمام غزلهایش، با نگاهی عارفانه به اطراف می نگریسته است وقتی هم ذهن شاعر برای ما شفاف نباشد - که قطعاً نیست- نمی توانیم به استعاره مند بودن شعر او پی ببریم.
اما آنچه مسلم است، سعدی در تغزل خویش بسیار عمیق تر از آن چیزی است که در سنت ادبی ما به عاشقان نسبت داده می شده است. برای مثال، این دو بیت را با هم مقایسه کنید:
نظامی در گفتگوی مشهور و کم نظیر «خسرو و فرهاد» از قول فرهاد، مرگ را با پایان عشق معرفی می کند:
بگفتا: دل زمهرش کی کنی پاک
بگفت: آنگه که باشم خفته در خاک
اما سعدی را حال و روز دگر است که می گوید:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به صبح روز قیامت که سر زخاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
به خواب عافیت آن دم به بوی موی تو باشم
اما از این گذشته، ادبیات عاشقانه سعدی در تمام طول حکومت شعر عراقی بر شعر فارسی یک استثناست.بسیار از «سهل ممتنع» بودن شعر سعدی شنیده اید، اما من معتقدم او به گونه ای پنهان در نقاط متعددی، از تفکری شبه کودکانه بهره می گیرد و از تکنیک دشوار «تجاهل» در شعر کاملاً جدی خود استفاده می کند. این پدیده، آن زمان پررنگتر می شود که رابطه جملات وی نیز به کمک این اتفاق می آیند:
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلا نرسیده
این تکنیک در این بیت آن قدر به وضوح به چشم می خورد که در دو بیت به آن اشاره می کند:
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
از سوی دیگر، برخورد استثنایی و هنجارگریز سعدی با بسیاری از صنایع بدیع شعر فارسی در کنار این برخوردهای ساده و دلنشین با زبان، کار سعدی را پیچیده تر از آن می کند که در نگاه اول به نظر می رسد. در این میان، مهمترین نفش را «تشبیه» ایفا می کند.در تقسیمات سنتی «تشبیه»، بالاترین مرحله آن این همانی «مشبه» و «مشبه به» نام گرفته است.
اما سعدی به وضوح این سقف را می شکند و از این هم بالاتر می رود:
به زیورها بیارایند وقتی خوب رویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
حافظ با بهره بردن از همین تجربه است که حدود صد سال بعد در بیتی شاهکار می سراید:
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویت
که باشد مه که بنماید زطاق آسمان ابر
ویا:
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابر
وولی هر گاه هم که سعدی ناچار به همین سقف قناعت می کند، معمولاً با دلنوازترین و نوآورترین تشبیه ها روبروییم.
بیتهایی ماندگار و زبانزد از سعدی با بهره گیری از این روش سروده شده اند:
در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود
در این جا، ارتباط معشوق مهجور و جان انسان در همان سقف این همانی باقی مانده است، اما شاعر اجازه نداده است که شعرش در جایگاه یک شعر معمولی تجلی یابد و برای بالاتر رفتن، مقدمات لازم را تدارک دیده است.
اما مهمترین اتفاق در شعر سعدی و در بهره بردن از این تکنیک، حضور اسلوب معادله های توانا و بدیع است:
خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
از آشنایی بی بدیل سعدی با واژه آرایی در این بیت که بگذریم، با ارتباطی شگفت روبه روییم. وقتی در انتهای مصرع نخست توقف می کنیم، از خود می پرسیم: «مگر چه خبری آمده که جراحت جدایی را خراب تر کرده است؟» اما وقتی به مصرع دوم می رسیم، می فهمیم که محتوای خبر اهمیتی نداشته و این ذات خبر است که این بلا را بر سر راوی آورده است.
در این میان، نباید از کنار ترکیب مؤثر و استثنایی «خیال آب روشن» به سادگی گذشت. «خیال» به ذات چندان روشن نیست، اما با زمینه سازی سعدی به راحتی به فعل کاملاً شفاف «نمایی» می رسد.
تو با این حسن نتوانی که روی از خلق در پوشی
که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی
تو صاحب منصبی جانا، به مسکینان نیندیشی
تو خواب آلوده ای، بر چشم بیداران نبخشایی
این دو بیت واقعاً با مصاریع زوج خود با بهترینهای هزار سال شعر پارسی پهلو می زنند.
پیش از سعدی هیچ جا به خاطر ندارم آفتاب از جام و حور از جامه پیدا باشد. همچنین، بدیع است کسی این گونه بیداری را به سخره گرفته باشد.
اما این ادای دین مختصر به آستان حضرت سعدی را با نگاه به بیتی، به پایان می برم که چند ماهی است ذهنم را عجیب درگیر خود کرده است. به عقیده من این بیت هم به گونه ای زیرکانه و بسیار جذاب از همین اسلوب معادله سازی سعدی بهره گرفته است.
با این تفاوت که اجزای متفاوتی از جملات هر دو مصرع به گونه ای زیرکانه با قرینه معنوی حذف شده اند و حداکثر سخن، در حداقل کلمات گفته شده است. آن بیت را حتماً شنیده اید:
سل المصانع رکباً تهیم فی الفلوات
تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
این مؤلفه ها تنها گوشه ای از دلایلی است که سبب شده غزل امروز هم را متأثر از سعدی بدانند و نگاهی تطبیقی می تواند این حضور را به عینه نشان دهد.

محمدرضا شالبافان
روزنامه قدس