مشاعره عاشورائی 13
کاش آن زمان که گشت روان کاروان غم
ملک وجود رابه عدم رهنمون شدی
مختشم کاشانی
=
یالهای سرخ وتنهائی به خون غلطیده است
یادگاراسب های بی رکاب ازنیزه ها
سعید بیابانکی
=
آه ای شهید ! ازافق یک نگاه تو
تابنده است تابه ابد آسمان عشق
غلامی سرای
=
قاصدابهرخدا غصه او راست بگو
آنچه بگذشت براو بی کم وبی کاست بگو
وصال شیرازی
=
وان روز که بابیرقی ازیک سربی تن
تاشام شدی قافله سالار شهیدان
حسین منزوی
=
نوای غم کودکان سرگرفت
زمین وزمان جمله درتب نشست
حمید کریمی
=
تاکنی سیراب نخل دین تودادی تشنه جان
من هم ازاشک بصر این دشت رادریاکنم
علی انسانی
=
مرام شیعه درخون ریشه دارد
نگهداری زخط خون چنین است
جوادمحدثی
=
تاکه مامور شدم علقمه رافتح کنم
آیت قهربیان شد زلب شمشیرم
حسان
=
مراعشق حسین دیوانه کرده
تهی قلب من ازبیگانه کرده
علی انسانی
=
گردآوری : م.الف زائر