مشاعره 213


مشاعره 213


تایک دماغ مشک ززلف تو بوکنند

دل های خسته  درصف نوبت نشسته اند

کمال اجتماعی (گلبانگ )

=

ده روزه مهرگردون افسانه است وافسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

حافظ

=

آن روز که تعلیم تومی کرد معلم

برلوح توننوشت مگرحرف وفارا؟


هلالی جغتائی

=


آن راکه بوی عنبرزلف تو آرزوست

چون عودگوبرآتش سوزان  به سوزوساز

حافظ

=

زانگیزش و ساخت فرق است چند

که این نخل کاراست وآن نخل بند

امیرخسرودهلوی

=

ده  زبان است و نگوید سخن وحق بااوست

باچنان عمر که اوراست چه جای سخن است

مجیرالدین بیلقانی

=

تاثیرعشق بین که پس ازمرگ عندلیب

اوراق گل بریزد وبروی کفن شود

لاادری

=

ده سال دور وتنها, تنها به جرم این که

اوسرسپرده می خواست , من دل سپرده بودم

محمدعلی بهمنی

=

مشتاق تو به هیچ جمالی نظرنکرد

بیمارتو زهیچ طبیبی دوا نخواست

حسن دهلوی

=

تادیب معلم به کسی ننگ ندارد

سیبی که سهیلش نزند رنگ ندارد

لاادری 

=

گردآوری : م.الف ز ائر




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد