مشاعره 157
نرگس همه شیوه های مستی
ازچشم خوشت به وام دارد
حافظ
=
دل زدستم برده اند اما نمی دانم که برد
غمزه بر ابرو اشاره می کند ابرو به چشم
بهارشیروانی
=
مردمی هرگز زچشم اوندیدم گرچه من
می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
صائب
=
کارزلف تست مشک افشانی عالم ولی
مصلحت را تهمتی برنافه چین بسته اند
حافظ
=
دل زرعنایان باغ دهر برکندم که نیست
چزدورنگی ودوروئی درگل رعنای او
علیشیر نوائی
=
وصال روی تو بعد ازفراق دانی چیست ؟
صباح معدلتی , درپی شب ستمی
وحید دستگردی
=
یابیا کن دل زخون چون نارونفع خلق شو
ورنه رخ رارنگ ده بی دفع وچون گلنار باش
سنائی
=
شب بهار مده فرصت پیاله زدست
چراغ لاله چو در لاله زار می سوزد
فیض کاشانی
=
دل زغزال می برد نرگس دلنواز تو
طعنه به ابر می زند دیده اشکبارمن
رحمان ندائی
=
نروی ازدل و ودل از غم عجران خون شد
چه بلائی توکه دل خوش نشد آنی زتو مارا
فد ائی
=
گردآوری : م .الف . زائر