مشاعره 129
توگل به سرزدی وشمع گل زسربرداشت
زبیم آن که مبادا زشرم آب شود
کلیم کاشانی
=
دل به کف غصه نباید سپرد
اول وآخرهمه خواهیم مرد
ایرج میرزا
=
دعای گوشه نشینان بلا بگرد اند
چرابه گوشه چشمی به مانمی نگری
حافظ
=
یک گره ازکارکس نگشوده ای درزندگی
آخراین سرپنجه ازبهر چه کارت داده اند
طائی شیروانی
=
دفتر عشق همی خوانم کز روز ازل
به جزاین درس نیاموخته استادمرا
صدیقی نخجوانی
=
آمد بهار و غنچه گل خنده زد به شاخ
آن غنچه ای که خنده مبیند دل من است
حسین پژمان
=
تومپندار کز این دربه ملامت بروم
دلم اینجاست بد ه تا به سلامت بروم
سعدی
=
مراد من مده وبارقیب هم منشین
که داغ رشک زنومیدیم فزون باشد
اهلی شیرازی
=
دفترفکرت بشوی گفته سعدی بگوی
دامن گوهربیاربرسرمجلس ببار
سعدی
=
رخ زدیده نگاشته به سرشک
وان سرشکش به رنگ تازه سرشک
عنصری
=
گردآوری : م.الف زائر