مشاعره 86


مشاعره 86


تن ضعیف مراکم مبین که این رشته

به دست حادثه صد ره فتاد وتاب نخورد

کلیم همدانی

=

درقفس حال خوشی دارم ومی نالم زار

رشک داردبه من آن مرغ که اندرچمن است

لاادری

=

تنگ شد ازغم دل جای به من

یک دل واین همه غم وای به من

فروغی بسطامی

=

رحم است به نومیدی آنکس که به محشر

درنامه او حرف وفای تو نباشـــــــــــــــد

صبوری آذربایجانی

=

درقفس ناله زبی زحمی صیاد مکن

یادایام رهائی کن وفریاد مکن

واله اصفهانی

=

نبیند تاکسی رنج گرفتاری نمی داند

دل ازکف داده ای کو تابدست آرد دل مارا

عاشق  اصفهانی


=


نبودی حاصل عقل ازجنون . کش

چرادیوانه هرجا عاقلی بود

صغیراصفهانی

=

درقفس شادم و نالم که مباداصیاد

شادیم یابد و ازدام کند آزادم

دولت شاه

=

محرومی سکندر و حرمان من یکی ست

او رازآب خضرومرا ازدهان توست

کوثرکلهر

=

تن مسکین من بگداخت چون موم

دل غمگین من بشکافت چون نار

فرخی سیستانی

=

گردآوری : م.الف زائر




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد