تعبیر خواب مرحوم شیخ بهائی

نویسنده : امیر..
* تعبیر خواب مرحوم شیخ بهائی *

ابتدا میکنم بنام خدا –
 خلق و صانع زمین و سماء –
که بود یوسف آن وجیه انام
 - علم تعبیرخواب را زنظام –
گفت آن برگزیده دوران
 اینچنین برای خلق جهان :
که دروغ است خواب اول شب
– که نیاید ظهور و نیست عجب –
 نصف شب
هرکس که بیند خواب –
 دیر یابد ظهور او زحجاب
– خواب هنگام صبح معتبر
است
– در همان روز میدهد اثرش –
 گفت یوسف پیغمبر
 ازبرای جمیع نوع بشر :
ابله و کودک ومنافق و جفت –
 خواب برچند کس نباید گفت
– یا
به مجنون هست که لایعقل -
 خواب گفتن بد است ای عاقل –
 خواب براهل علم اول بار
- گر بگوئی ، نیکو شود اطوار -
– خواب در ظهر معتبرباشد
– ازبرای بدن ضرر نبود
خواب محجور سست
بی معنیست
– اکثرش را ازاوظهوری نیست .
شب شنبه اگر بینی خواب –
 دورباشد ظهور او زحجاب
– شب یکشنبه
گرببینی خواب –
 زودباشد ظهورهست صواب
– دردوشنبه شب که خواب بدید
زود یابد اثرو هست سعید –
 درسه شنبه شب چوخواب دید کسی
– زودبیندجفا و جور بسی .
چهارشنبه ظهروخوابت نیکوست –
 زودگردد زغیردشمن و دوست
شب پنجشنبه اربود خوابت
– زود گردد زیاده اسبابت
– شب جمعه زدوراز
نزدیک –
 اثر خواب را بینی نیک –
 خواب دیدن زجمله اهل بشر
– خوب تعبیر
باید او یا شر –
 گر ببیند بخواب اوج سماء
- یابد از لطف دوست برگ نوا
مشتری گر بخواب کس آید
– مشکلاتش تمام بگشاید
– گرعطارد بخواب کس آید
 علم وجاه و جلالش افزاید
– هرکه بخواب بیند قرص قمر- هست
اسباب .
فضل و نعمت و زر
– آنکه ببیند ستارگان و فلک
– اثر خواب او ندارد شک
مال و نعمت فزایدش بسیار –
 مکرمت یابد ازصغار و کبار –
 سبزه و مرغزار
را در خواب –
 گر ببینی ترقی است و شباب –
 آب صاف بینی اندر خواب
علم افزاید و فعال وثواب –
 آب گر تیره و گلی باشد –
 قرض سنگین وغافلی
باشد –
 کوه اعظم گربخواب آید –
 علم و حلم و کمالت افزاید
– باغ و اشجار
ومیوه اندرخواب –
 دولت است و زیادی اسباب –
 میوه هائی که آفریده است خدا :
هست تعبیر او جدا ، جدا –
سیب مطلوب و بوسه و تحفه
– وصل جانان
غروب پنجشنبه –
 هست انگور، ریزش باران
– مست گردد زصحبت یاران
هرکه بیند میخورد خرما –
 هست تعبیرخواب برگ و نوا –
 گر ببینی ترنج یا
یا نارنج –
 رهی از محنت و مصیبت و رنج
– آلبالو و سنجد و عناب
عیش و عشرت ترا ازخواب
– انجیر و زردآلو و زیتون –
 هست تعبیر خواب
بس میمون
– هر که بیند که عسل می خورد
 فیض از عمر و زندگانی برد .
خربزه و هندوانه رزق حلال
– میرسد با عناد رنج و ملال
 – شلغم و زردک و
چغندر و سیر
– هست درخواب حیله و تزویر
– کلم واسفناج و ترب و پیاز
هست بخت ضعیف و عمر دراز
– کنجد و ماش و لوبیا و نخود
– مال دنیا
زیاده نخواهد بود –
 گندم آلودگی و سخت دان –
 چو بود غم بقول اهل بیان .
ارزن و ذرت اندر خواب –
 هردوتنگی وقحط و خوف و عذاب
– عدسی است
وبرنج کثرت مال
– میافزاید ترقی و اقبال
– جوز با دارچین و فلفل
- بگشاید
زکار تو مشکل
 - زیره و رازیانه و گشنیز
– مال وقف است نزد اهل تمیز
هست در خواب کثرت اشجار
 – باعث خوف و محنت و آزار .
گر ببینی زر سفید بخواب –
 با کسی افتدت عتاب و خطاب
– پول اندرخواب - اندوه است وملال .
شرب هم قلع محنت است و وبال
مس و آهن بخواب غم باشد -
گر یکی صد درهم باشد
– نقره خالص و طلا زان بعد
– هست بی شک
هر دو دائم سعد
– هرکه بیند بخواب سنگستان
– یا بیابان گرم و ریگ روان -
افتد در مصیبت و محنت
– زود ازدست او رود نعمت–
 گرببینی بخواب فیروزه
رسدت مال وجاه هرروزه
– هرکه درخواب شعرباف بود
– همه عمردرمصاف
بود
– هرکه او داشت تاج اندر سر
– روزمحنت اونبیند دیگر
– ار درخواب
گوسفندان است –
 که ترا کسب ومنفعت زآنست
– غل و ضفدع اگر بخواب آید -
 صاحب خواب را عذاب آید .
– گرمسلمان بخواب شد کافر
– شود ایمن زجنگ و فتنه و شرّ -
– گر ببیند کسی کسوف بخواب
 – پادشه را رسد خصم عقاب
گر بخواب خسوف و زلزله شد
– شهرپرشوروخوف وولوله شد
– روزجنگ و
صدای توپ و تفنگ
گرببینی
 بخواب سرهنگ .
رعد و برق ازسماء شود ظاهر
– اندر آن سال بی حد و وافر
 – هرکه درخواب
میکشد تصویر –
 عشق در پای او نهد زنجیر –
 مبتلا می شود به عشق کسی
- در خیالش بود هوای کسی –
 آفتاب ازغروب شد طالع –
هرکه این خواب دید در واقع
 صاحب الامر(ع) را بیند زود –
 یابد ازخواب خویشتن مقصود .
جامه چرک است رنج و ملال
– هست رخت کبود هم وبال
– هرکه درخواب تنش شد عریان -
 باشدش آشکار سرّ نهان
– هرکه او غسل کرد درحمام
– پاک گردد ز افعال حرام .
سر تراشی و کیسه مالیدن
– دفع قرض شود بنحو احسن -
هرکه موی سیاه کرد ، سفید
– ترک عصیان ره دیانت دید –
 گر تراشی محاسن اندرخواب
 هست ترک گناه در راه ثواب –
 هرکه طفل شد بعد عمر دراز
در دولت برویش افتد باز .
– گرجوانی بخواب گردد، پیر
– می کشد زاری ازصغیر و کبیر .
پیرمردی که جوان شد اندر خواب
 – مشکلاتش تمام شد اسباب .
هرکه درخواب دید پخته و طعام
– یابد از عمر و زندگانی کام
– گوشت نپخته ببینی اندرخواب-
مکرمت بینی ازصغار وکبار
– گوشت درخواب هرچه خام بود
 - روزی است از راه حرام .
هرکه بیند درخواب تنگ وشراب
 – از بزرگان برد رنج و عتاب
- خوردن شیروماست درخوابت
 – هست تعبیر دولت و عزت .
نان حلوا گرت بود اکرام –
 که ترا آید ازخواص و عام
 – گردهانت بخواب شیرین شد –
 لذت عمر و قوت دل شد .
شور اگرشد دهانت ای دانا –
 سرد گردد زخلق چون دریا .
 لقمه در دهانت نرفت فرو
 – اطبش گردد ازحساب گلو .
هرکه بیند مُرد و درخاک رفت –
 ذات او گردد از مذ لّت پاک -
 در دولت برویش
بازگردد –
 کامرانی کند به عمر دراز
– هرکه او مرده بیند اندر خواب –
 غایب آیدبناگه از احباب .
 بوسه از مرده تحفه می آید
– تا ازآن خاطرات بیافزاید .
مُرده گر زن بُود در دنیا –
 گر بدست آیدت شوی بینا –
 گوشت از مرده ار خوری درخواب
- مال و میراث یابی ازهرباب .

با زن خویش جمعیت مال است –
 نعمت از هرقبیل اموال است
– هرکه بیند چشم او
کندند
– ازخلائق بدورافکندند
– هست موت و مصیبت اخوان
– موت خواهر بزیر چشم بدان .

گر کتابت کند کسی در خواب
– هست تعبیراو فعال صواب
– گوشها گر بریده شد درخواب
- عمه و خاله میرود ازمیان
. هرکه دندان خود زبالا کند
 – مرگ بابا بود ایا خرسند
. هست دندان زیر از مادر
– با همه قوم وخویش او یکسر.
شد مصیبت شکستن دندان –
 زغم خال و دین و هم اخوان
– پدرومادر آخ هم باشند
 یا زوال مقام هم شاید .

هرکه برد بخواب ناخن دست
– ازهمه محنت ومصیبت رست
– گردن کسی بخواب اگر زنند
- برویش مژده ثواب زنند
– ورکُنندش بخواب پاره شکم
– راز او برملا افتد در دم .
هرکه تعمیرکرد خانه بخواب
 - متراغب شود به کارثواب .
گربخوابت طواف شود ظاهر
 – روزی است می شود بسی وافر
– هرکه درخواب خورد چوب و کتک -
 می رسد در او قُوتی بی شک
– گر کند دزدی افتد در بند
- مرد عاشق شود بصورت بلند .
– هرکه پایش بخواب شد در گِل
 – دهد ازدل نیاز یابد دل .

هرکه درخواب دید راه سفر –
 می کند خود کتابها از بر
 – هرکه درخواب مال و زر یابد
 ولی ضرر یابد .
هرکه درخواب دید باغ و بهشت –
تخم عشرت به باغ دولت کِشت .

هرکه درخواب باز دوزخ دید
– باید ازقهرپادشه ترسید
 – گر رسد شهر وملک را سیلاب
 – گردد ازخصم ملک و شهر خراب
 – آتشی گربزرگ شد پیدا
– حاکم ظالمی رسد آنجا –
 هرکه درخواب حشرونشر دید
– ازمفاجات بایدش ترسید
– هرکه در دید طوفان شد –
 عالم ارموج آب عمان شد –
 هرکه درخواب پُر شُدش جوشن –
 شود ایمن ز فتنه دشمن .
– هرکه درمکه افتد سفرش
– مرد اهلی براوکُند نظرش .
جمله آلات جنگ اندرخواب
– گربُود باتو، میری زعذاب
 – هرکه در رویا آفتاب بیند-
 کاراو نیکوشود با فتح باب–
 هرکه درخواب بیند انگشتری
 – زن بخواهد او زماه و مشتری .
جامه چرکین بخواب اندرغم است –
 ور رسد بینی نشان ماتم است .
جامه زرد است بیماری و رنج –
 جامه سبزاست عیش وناز و گنج –
 جامه سرخ است جنگ انگیختن و
فتنه و شوروخون ریختن .
– جامه ابیض نشان انبیاء است
 – نزد دانا بهترین جامه هاست .
دولت و بختت نشان آید فقیر
– جامه ابریشم و شال و حریر -
جامه آهن گرببینی بخواب
 – باش واقف تا نیفتی درعذاب .
با مُعبِر گو تو خواب خویش را –
 ساز آگه عقل نیک اندیش را
آنکه بیند خواب عرش ذوالجلال
 – یافت امید و شود صاحب کمال





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد