مولاعلی (ع) - 349
اَلمُصیبَهُ واحِدَه فَاِن جَرَغتَ کانَت اِثنَتینِ .
بدبختی یکی است اگر بی تابی کنی دوبرابر شود.
Calamity is one , but will be doubled
by your impatience.
برهرمشکل که ازغمش بی خوابی
باحوصله وصبر ظفرمی یابی
بدبختی اگر یکی بوددراول
گردد دوبرابرچو کنی بی تابی
=
ترجمه شعر ی وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
=
مولاعلی (ع) - 348
اَلمُرُوهُ تَمنَعُ مِن کُلِّ دَنیّه .
مردانگی دامن مرد را ازهرپستی پاک نگاه می دارد.
Manliness keeps a man clear of every baseness.
مردانگی آن نیست که باسرمستی
هرلحظه کنی دعوی چابکدستی
مردانگی آن است که دامان ترا
پاکیزه نگاه دارد ازهرپستی
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 347
المُرُوّهُ اِجتِنابُ الرّجُلِ مایَشینُهُ وَاکتِسابُهُ لِما یُزینُهُ .
مردانگی آن است که مرد ازآنچه مایه ننگ وعاراست
بپرهیزدو آنچه راکه برای او ز یوری است بدست آورد.
Manliness is to avoid that which brings disgrace
and to acquire all that which adorns a man.
مرد انگی وبزرگواری ای یار
بسته است به آنکه هرکسی دررفتار
کوشد زپی آنچه شرف آرد وفخر
دوری کند ازآنچه که ننگ آرد وعار
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 346
اَلمَرءُ بِاصغَریِهِ بِقَلبِه وَلِسانِه ؛ اِن قاتَلَ , قاتَل بِجَنانِ
وَاِن نَطَقَ نَطَقَ بِلِسانِ .
مرد بستگی به دل وزبان خود دارد, اگر جنگ کند دراثر
قوت دل است واگر بیانی دارد ازلطف زبان می باشد.
Man depends on his heart and tongue ; his heart
encourages him to fight a battle and his tongue
enables him to talk eloquently.
هرفرد بشر قلب وزبانی دارد
بااین دوزبرتری نشانی دارد
کزفیض دل است گر دلیراست بجنگ
وزلطف زبان اگر بیانی دارد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 345
اَلمُذنِب عَن غَیرِعِلمِ بَریُُ مِنَ اَلذّنبِ .
گناهکاری که ازگناه خود آگاه نیست جرمی ندارد.
One who commits as sin without knowing
it; is not guilty.
آن کس که گناه می کند بنگر کیست
سهوی است خطائی که کند یاعمدیست
آنکس که گناه رانمی داند چیست
گرمرتکب گنه شود جرمش نیست
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 344
اَلمُذنِبُ عَلی بَصیرَهِِ غَیرُمُستَحَقِِ اَلعَفو.
گناهکاری که دانسته گناه کرده , درخوربخشش نیست .
One who has committed a sin knowingly
does not deserve pardon.
وانکس که بدونیک نمی داند چیست
بگذرچوبدی کرد که ازبی خبری است
وآن مردکه دانسته گناهی کرده است
ازاومگذرکه درخور بخشش نیست
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 343
اَلمَحاسِنُ فی الِاقبالِ هیَ المُساویُ فِی الِادبارِ.
هرحسن که درخوشبختی داری دربدبختی عیب شمرده می شود.
Your good points in prosperity will be
defects in adversity.
چون بخت تووارون شود وکارتوسخت
دیگرهمه چیز ازبرت بنددرخت
هرحسن که داشتی تو درخوشبختی
چون عیب کند جلوه چو گشتی بدبخت
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 342
اَلمالُ لایَنفعُکَ حَتّی یُفارِقُکَ .
مال تاازتو جدا نشود تراسود نبخشد.
Your wealth will not be profitable to you
unless it is separated from you.
گردرپی بخشش وکرم باشد وجود
ورباشدآن کسب وتجارت مقصود
تاازتونگردد زرومال توجدا
ازهیچ رهی ترا نمی بخشد سود
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 341
اَلّلسانُ تَرجُمانُ العَقلِ .
زبان نماینده عقل است .
The tongue represents the mind.
بی فکر کنی گربسخن بازدهان
گفتارتومی دهد زجهل تونشان
هرگز سخنی مکن نسنخیده بیان
زیراکه نماینده عقل است زبان
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 340
اَلّلذّهُ تُنهی , اَلهَوی تُردی .
خوشی آدمی راغافل می کندوهوسرانی دچارمرگش می سازد.
Pleasure makes man neglectful and
sensuality destroys him.
آن مرد که بی حد به خوشی پردازد
ای بس که دراین راه سروجان بازد
شادی وخوشی به غفلتت اندازد
عفریت هوس دچارمرگت سازد
=
ترجمه شعری و انگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 339
اَلکَریمُ یَزدَجِرُعَمّا یَفتَخِرُ بِهِ الّلئیمُ , اَلجاهِلُ
یَستَوحِشِ مِمّا یَانَسُ بِهِ الحَکیمُ .
کریم ازآنچه لئیم بدان فخر می کند بی زاراست , نادان
نیز ازآنچه دانشمند بدان خوی گرفته و حشت دارد.
A generous man hates what an avaricious man is proud
of ; an ignorant gets scared of what a sage
is acquired with.
=
ترجمه شعری وانگلسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 338
اَلکَریمُ مَن صانَ عِرضِهِ بِمالِهِ وَالّلئیمُ مَن صانَ مالُهُ بِعِرضِهِ .
جوانمرد کسی است که بامال خود آبروی خودراحفظ کند
وفرومایه کسی است که به ققیمت آبروی خود مال بدست آورد.
A generous man is one who spends his
riches to keep his honor but a mean man is one
who loses his honor to save his riches .
صاحب همت ز مال خود درگذرد
تاعزت وآبروی خودرابخرد
دون طبع پی آکه بدست ارد مال
درپیس کسان آبروی خویش برد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) -337
اَلکَرَمُ ایثارُالمالِ عَلیَ العِرض .
جوانمردی بخشش مال درراه حفظ آبروست .
Generosity is to give money and save reputation.
آن است جوانمرد که باحکم خرد
ازگنج فضیلت وشرف بهره برد
گاهی زدوصد گنج گهر درگذرد
تاگوهر عز وآبرو رابخرد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م .الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 326
اَلقَلیلُ مَعَ التّدبیرِ اَبقی مِن الکَثیرِمَعَ التّبذیرِ.
مالی که اندک است ولی ازروی تدبیروخرد ازآن
بهره می برند پایدارتراست ازمال بسیاری
که بااسراف بکارافتد.
A little capital which is invested with prudence
lasts longer than a large sum of money which
is being spent with extravagance.
سرمایه اندکی که مردی هشیار
باعقل و خرد ازآن شود برخوردار
بیش است دوام ان زمالی بسیار
کافتاده زروی جهل واسراف به کار
=
ترجمه شعر ی وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 335
اَلقَبرُخَیرُمِنَ الفَقر.
گوربهتر ازبی چیزی است .
Death is better than poverty
بی چیزی وفقروبی سروسامانی
سدی است بزرگ درره انسانی
دربسترگورخفتن ازبی جانی
بهتربوداززندگی وبی نانی
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 334
اَلفَقرُیَخرُسُ الفَطِنَ عَن حُجّه .
بی چیزی هرزیرک وهوشیاری راهنگام استدلال لال می کند.
Poverty makes even a clever man dumb in arguing.
آنکس که فقیراست و پریشان احوال
بهرهمه چیز اوفقیری است وبال
بی چیزی وفقر موقع استدلال
هرزیرک وهوشیار را سازد لال
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 333
اَلغِنی وَ الفَقرُ یَکشِفانَ جَواهِرَالرّجالِ وَاوصافَها.
ثروتمندی وتهیدستی گوهرمردان وچگونگی
احوال آنان رامعلوم میکند.
Richness and poverty reveal men,s
character and their trails.
جزدرخوشی زیاد یاشدت درد
کس رابه زمانه امتحان نتوان کرد
هنگام تهیدستی وثروتمندی
معلوم شود طبیعت وگوهر مرد
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) -332
اَلعِلمُ یُنجِدُ , اَلحِکمَهُ تُرشِدُ .
دانش ترابلند پایه وحکمت تراراهنمائی می کند.
Knowledge promotes you and wisdom leads you.
چون حکمت وعلم گنج پرقدر وبهاست
هرچندبه کسب این دو کوشیم رواست
دانش سبب بلندی پایه تست
حکمت به ره راست تراراهنماست
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==مولاعلی (ع) - 331
اَلعِلمُ زَینُ الاَغنیاءِ وَغنِی الفُقَراءِ.
دانش برای توانگران پیرایه وبرای تهیدستان سرمایه است .
Knowledge is an adornment for the rich
and an asset for the poor.
دانش که بنای مردمی راپایه است
بهرسرخلق چون همایون سایه است
ازبهر توانگران بهین پیرایه است
وزبهرتهیدست بهین سرمایه است
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع ) - 330
اَلعِلمُ بِغَیرِعَمَلِِ وَبال ؛اَلعَمَلُ بِغَیرعِلم ِِضَلال .
دانشی که بکارنبندند رنج است وکاری که
ازروی دانش نکنند گمراهی است .
Knowledge is troublesome if it is not practised ; and
work is misleading if it is not being done
with knowledge.
آن دانش وعلمی که نبندی تو به کار
جزرنج نیاورد برای تو ببار
وانکارکه کس زروی دانش نکند
گمراهی وبیهودگی آید بشمار
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی (ع) - 329
اَلعِلمُ اَکثَرُمِن اَن یُحاطَ بِهِ فَخُذمِن کُلِّ شَئیُ اَحسَنَهُ .
چون علم بیش ازآن است که بتوان همه رافراگرفت
پس بهترین علم رافراگیر.
As sciences are more than we can learn, try
to acqauire that which can be of best use to you.
چون پهن بودعرصه دانش بسیار
نتوان زهمه علوم شد برخوردار
آن علم بیامور که اندرگیتی
بیش ازهمه آید ازبرای تو به کار
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 328
اَلعُلَماءُ غُرَباءُلِکَثرَهِ الجُهّال .
ازبسکه نادانان زیادند دانشمندان دراین میان غریب می باشند.
The ignorants are so innumerable that
the learned men are strangers among them.
آنجاکه زعلم کس نبرده است نصیب
عالم شود ار یافت عجیب است عجیب
ازبسکه فزونند زحد نادانان
دانشمندان دراین میانند غریب
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 327
اَلعَقلُ حِفظُ التّجارِبِ .
شرط خرد حفظ تجربه ها وبکاربستن آنهاست.
Intelligence means to remember experience
and to take advantage of them .
درهرکاری زتجربت ها یادآر
تاخبط گذشته ات نگرددتکرار
شرط خرداست این که اندرهرکار
ازتجربه های خودشوی برخوردار
=
ترجمه انگلیسی وشعری
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 326
اَلعَجولُ مُخطیُ وَاِن مَلَکَ ؛ اَلمُتُانُیُ مُصیبُُ وَاِن هَلَکَ .
کسی که شتاب می کند به خطامی رود اگرچه
به مقصود برسد وکسی که آهسته می رود
راهش درست است اگر دجارمهلکه شود.
One who hurries gone wrong even if he
reaches his goal , but a slow man is right
even if he gets into trouble.
آن کس که کند شتاب درره بخطاست
هرچند که یافت زین طریق آنچه که خواست
وانکاو رود آهسته درست است رهش
هرچند نصیب او در این ره بلاست
=
ترجمه شعر ی وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی (ع) - 325
اَلعالِمُ مَن غَلَبَ هَواهُ وَلَم یَبِع آخِرَتُهُ بِدُنیاهُ .
داناکسی است که برهوای نفس خود چیره شود
وآخرت خودرابه دنیا نفروشد.
A sagacious man is one who
can overcome his passions and does
not sell his next world to this .
دانا بود آن که خرمن خویش نسوخت
هرچند هوای نفس آتش افروخت
ورمال جهان جمله بدو بخشیدند
اوآخرت خویش به دنیا نفروخت .
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
==
مولاعلی (ع) - 324
اَلعالِمُ مَن شَهِدَت بِصِحّهِ اَقوالِهِ اَفعالُهُ .
دانشمند کسی است که کردارش به درستی گفتارش گواهی دهد
A savant is the one whose good deeds
certify the truth of his world.
دانشمندی که دانش بسیارش
ازخوان کمال کرده برخوردارش
بایدکه گواهی بدهد کردارش
برراستی ودرستی گفتارش
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر
مولاعلی (ع) - 323
اَلعالِمُ حَیُّ بَینَ المَوتی؛ اَلجاهِلُ مَیِّتُ بَینَ الاَحیاءِ .
دانا چون زنده است درمیان مردگان ونادان چون
مرده است درمیان زندگان .
An illiterate is like a dead man among living
people and a savant like a living person
among the dead.
علم است چوچشمه بقاجوشنده
باشد ثمرش زندگی پاینده
داناست چوزنده بین جمعی مرده
نادان مرده است بین جمعی زنده
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری: م.الف زائر
==
مولاعلی (ع)- 322
اَلعاقِلُ مَن وَعَظتَهُ التّجارِبُ ؛ اَلجاهِلُ مَن خَدعتَهُ المَطالِب .
خردمند ازهرتجربه ای پندگیردوبی خرد راهوس ها فریب دهد.
An intelligent man takes a lesson of every
experience but an ignorant man is always
deceived by desires.
آنکس که بود خرور ودانشمند
دردهرزهرتجربه می گیرد پند
وانکس که زعقل وتجربه بهره وراست
درد ام فتد به هرچه باشد دلبند
=
ترجمه شعری وانگلیسی
ابوالقاسم حالت
=
گردآوری : م.الف زائر