اباعبدالله الحسین ع - 106



 

اباعبدالله الحسین (ع)-106

لاتَعتَدّ بِما لاتَقدِرعَلیَه .


باآنچه که برآ ن چیرگی نمی یابی ستیزه مکن
.


Do not struggle with what is unsurmontable.

گرگنجشکی . نبرد بابازمکن

دراوج غرور وکبر پروازمکن

باآنچه برآن نمی توان چیره شدن

بیهوده ستیزه جوئی  آغازمکن .

=


ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

=

گردآوری : م.الف زائر



مشاعر عاشورائی 23


مشاعره عاشورائی 23

غروب بود وغریبانه خیمه هامی سوخت

کرانه چشم بدان حزن  بی کران می دوخت

حبیب آبادی

=

توپدرخواستی وداد نشانت چو یزید

می کنی نازکه ازپیش پدرجان نروم

حسان

=

مصطفی جامه جمله بدریده

علی ازدیده خون بباریده

سنائی حدیقه

=

هرکه اوبگریست امروز ازغم جانسوز او

بس عجب دارم گرازغم چشم او فرداگریست

وصال شیرازی

=

تودرگلزاردین باهمت سرووسمن کِشتی

من ازچشم ترآن راآبیاری کردم ورفتم

=

مطلوب آفرینش ومحبوب عالمین

سبط رسول ومخزن اسرارحق حسین

وقارشیرازی

=

نیست صاحب همتی درنشاتین

همقدم عباس رابعد ازحسین

عمان سلیمانی

=

نیلی است چهره ی فلک اندرعزای او

شال عزابه گردنش ازکهکشان هنوز

طوطی همدانی

=

زابتدای آفرینش تاکنون هرگزنگشت

ای جفا جو یک تن ازخوبان زبیدادت رها

وصال شیرازی

=

ازدل خویشتن آتش بارد

تادل اهل حرم آزارد

منوچهرقدسی

=

گردآوری : م.الف زائر



اباعبدالله الحسین ع - 105



اباعبدالله الحسین ع - 105


لاتَطلُبُ مِن الجَزاء اِلّا بِقَدرِ ماصَنَعتَ .

جزبه اندازه کارنیکی که کرده ای پاداش مخواه


Do not seek  reward  but  according to your deed .

باخدمت تو طمع چوباشد همراه

اجرتوشودضایع وکارتو تباه

پاداش به اندازه خدمت بطلب

افزون تر ازآنچه کرده ای مزد مخواه

=

ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

گرد آوری : م.الف زائر


مشاعره عاشورائی 22


مشاعره عاشورائی 22

تنهانه چشم دوست به حال تواشکبار

خنجربه دست قاتل توخون گریسته

نیر

=

هرکس که آب خواست دهندش زآب تیغ

ای غم بیابه خیمه وآب ازکسی مخواه

وصال شیرازی

=

هرناوکی که کرد رفو زخم تیغ را

تیغ دگر دوباره بیامد رفو شکست

حسنی افشرده

=

تنهاوغریب پور زهرا

بادشمن بی شمارتلخ است

عطائی

=

تن های کشتگان همه در خاک وخون نگر

سرهای سروران همه برنیزه ها ببین

محتشم کاشانی

=

نه گل , توگرسرخاری  دراین چمن دیدی

بیاوآب ده ازجویبارچشم تنش

وصال شیرازی

=

شستند رخ زشرم وکشیدند تیغ کین

چون شاهبازعرش برآمد به دامشان

وقار شیرازی

=

نه همین نام نبودازشه خونین کفنان

اثر ازمکتب ارزنده ی اسلام نبود

صلح خواه

=

دلابه ماتمش ازچشم تردر یغ مدار

زهرچه داری ازاین رهگذردریغ مدار

وصال شیرازی

=

رفت ازمیانه پادشه انس وجان دریغ

برباد رفت حاصل کون ومکان دریغ

عاشق اصفهانی

=

گردآوری : م.الف زائر


اباعبد الله الحسین ع - 104


اباعبدالله الحسین ع- 104

قَدمَنَعَکَ القَوم دُنیاهُم وَمَنَعتَهُم دینَکَ فَما اَغناکَ

عَمّامَنَعوکَ وَاَحوَجَهُم اِلی مامَنَعتَهُم .


این مردم دنیای خودراازتو دریغ داشتند وتوهم دین خود

راازآنان دریغ داشتی , توچه بی نیازی ازآنچه ازتو دریغ کردند

وآنان چه نیازمندندبدانچه تو ازآنان دریغ کردی .


Do not worry over the worldly positions you have

been deprived    of by those  who oppose you, for

you in your turn have  deprived  them of your

religious  faith, You do not need whatever

  they refused  you but t hey acutely need

whatever  you deprived them of.


چون دین نفروختی به دنیا زآغاز

باتونشدند اهل دنیا دمساز

محتاج تو نیستی به دنیای کسان

اماهمه دارند به دین تو نیاز

=

ترجمه شعری وانگلیسی

ابوالقاسم حالت

=

گردآوری : م.الف زائر