مشاعره 263


مشاعره 263

توپادشاه کشور حسنی ومن گدای

باشدتفقدی به گدا پادشاه را

غلامرضا صدیق 

=

آنچه ازمائده فیض دراین نه طبق است

رزق  جمعی است که  درپرده ی شب بیدارند

صائب

=

دربوستان حریفان مانندلاله وگل 

هریک گرفته جامی  بریادروی یاری 

حافظ

=

یک عمر تاکه شهره به روشن دلی شوی

شو چون ستاره سحری هم رکاب صبح 

صابرهمدانی 

=

حاجی وطوف حرم ماوسر کوی دوست 

کعبه کجا, ماکجا,   کعبه ی ما کوی دوست

انوارهمدانی 

=

توتازشرم فکندی به چهره  زلف سیاه 

فغان زخلق برآمد که آفتاب گرفت

ظهیرفاریابی 

=

توتنها باتماشای خود ازآیینه خشنودی 

دل آیینه تنها از تماشای تو می گیرد

فاضل نطری 

=

دربوستان زحیرت نخل بلند تو

آگه نمی شوم  کهگلی هست برنهال 

بابا فغانی  

=

لب فروبند زگفتارجدائی ای ماه 

که ازاین گفته مرا  لرزه براندام افتد

لرنژاد شیدا

=

دربهارازمن مرنج ای باغبان گاهی اگر

یاد از بی برگی فصل خزان آرم تورا

هاتف ا صفهانی

=

گردآوری : م.الف زائر




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد