مشاعره 247


مشاعره 247

ر فت شبنم روی خورشید فلک رابوسه زد

هرکه ازخود بگذرد این گونه بالامی رود 

محمدپرستش 

=

دانی چه آتشی به دل من نهفته است 

یک شب اگر که گوش کنی برترانه ام 

ارفع کرمانشاهی 

=

مقدری که  زآثارصنع کرد اظهار

سپرومهرومه و سال وماه ولیل ونهار

حافظ

=

رقیب ازآرزوی این که ازمرگم خبریابد

به هرکس می رسدحال من بیمارمی پرسد

حضوری قمی 

=

دانی کدام مرگ پسنددل من است

مرگی که هیچ زنده نگرید برای من 

میرهادی ربانی 

=

نقش شیرین رود ازسنگ ولی ممکن نیست

که خیال رخش ازخاطر فرهاد رود

جامی 

=

دانی که درشریعت ماکیست کشتنی 

بیگانه ای که هیچ نگشت آشنای تو 

فروغی بسطامی 

=

وفاخاررهم شد ورنه بهرآشیان ما

به هرگلشن که باشد مشت خاری می شود پیدا

صائب 

=

آن کزهراس خشمش و ازشادی سخاش 

یاقوت کهربا شود و زعفران بقم 

عثمان مختاری 

=

مقیم کوی تو تشویش صبح وشام ندارد

که دربهشت نه سالی معین است ونه ماهی 

فروغی بسطامی 

=

گردآوری : م.الف زائر




نظرات 1 + ارسال نظر
N..........L شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 00:24 http://maloosak.69.mu

خوشبختی رسیدن به خواسته‌ها نیست،
بلکه لذت بردن از داشته هاست
بهترینها رو براتون آرزو می کنم به منم سر بزنین
6518

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد