مشاعره 226


مشاعره 226

دیشب من واو تابه سحر می زده بودیم

زاندازه برون رطل پیاپی زده بودیم 

محمدعلی فنی تبریزی

=

مشو زنهارایمن ازخمارباده ی عشرت 

کهدارخندهگل گریه تلخ گلاب ازپی 

صائب 

=

یافت دربی بصری گم شده خود یعقوب 

دیده ازهرکه گرفتند بصیرت دادند

صائب تبریزی 

=

دی شدو بهمن گذشت فصل بهاران رسید

جلوه گلشن به باغ همچونگاران رسید

مولوی 

=

دیدی که یارجزسرجوروستم نداشت 

بشکست عهد وازغم ما هیچ غم نداشت 

حافظ

=

تفاوتی نکند قدرپادشاهی را

که التفات کند کمترین گدائی را

سعدی 

=

آن سفرکرده کش ازما دل گرفت 

جان فدایش هرکجا منزل گرفت 

جامی 

=

تشنه نغمه های اوست جهان

بلبل ما اگر چه درقفس است

هوشنگ ابتهاج - سایه 

=

تصویرهای ناخوش واندیشه رکیک

ازطبع سست باشد واین نیست سوی دوست 

مولوی 

=

تعلقم به حیات است وقت  پیری بیش 

که مفت باخته ام موسم جوانی را

کلیم کاشانی 

=

گردآوری : م.الف زائر


نظرات 1 + ارسال نظر
نیلوووووووووووووو چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 23:10 http://maloosak.69.mu

سلامی به شیرینی دلتون میشه خواهش کنم به سایت ما هم سر بزنید واقعا دمتون گرررررم مرسیییییییی از لطفتون
6516

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد