مشاعره 216
دیدمش دوش به خواب ونفسی آسودم
لیک فریاد ازآن لحظه که بیدارشدم
همایون اسفراینی
=
مشت خسی که بادصبا می کشد به دوش
سامان آشیانه صدعندلیب بود
عاشق اصفهانی
=
دیدم هزارخرمن خاکستر خیال
درشعله های سرکش رویای زندگی
علی صارمی
=
یار بگذشت ازهمه خندان وازمن خشمناک
عمربرمن مشکل وبردیگران آسان گذشت
هلالی چغتائی
=
تخم عشرت دردل افسرده می روید نروید؟
یاکه سنبل اززمین شوره برخیزد نخیزد؟
محمودبهروزی
=
دیدن روی توسخت است وندیدن مشکل است
چیدن این گل گناه است ونچیدن مشکل است
صائب تبریزی
=
تدبیراین رمیده ی دیوانه خوی را
جزحلقه های آن خم گیسو نمی کند
حسین عاطف
=
دیده ازآتش دل غرقه درآب است مرا
کاراین چشمه زسرچشمه خراب است مرا
سلطان سلیمان
=
آن روز که ماروی به میخانه نهادیم
دل درشکن طره ی جانانه نهادیم
محمد جوادتربتی
=
مشک بید ازجهت تحفه باغ
کرده صدلخلخه ازمشک ختن
سیدحسن غزنوی
=
گردآوری : م.الف زائر