مشاعره 206
دوشم به اشک وناله وغم تاسحر گذ شت
سیل سرشک دیده ی خونین زسرگذشت
سمین دخت صحت تهرانی
=
تاکی اندرپی تخریب دل من دل توست
آخر ای خانه خراب این دل من منزل توست
لاادری
==
تامراعشق توتعلیم سخن گفتن کرد
خلق راورد زبان مدحت وتمکین من است
حافظ
=-
تاملک نظر برتو مسلم شود ای دل
کسب نظر ازمکتب صاحب نظری کن
رعدی آذ رخشی
=
نشست ازبررخش رستم چو گرد
پرازخون رخ ولب پرازبادسرد
فردوسی
=
دوش مژگان خدنگ تو به یادم آمد
چمن سینه پرازلاله پیکانی شد
معزفطرت
=
دوش می گفتم که ازسرعشق جانان درگذشت
دیده درگرداب خون افتاد وآب ازسرگذشت
ملاعلی کاشی
=
تاموفق گردی اندرخدمت ابناء نوع
ازخدای مهربان هرلحظه استمداد کن
محسن ساعی
=
نشسته ام به سرراه آرزو عمری
که ابروی تونشاند به زیرشمشیرم
فروغی بسطامی
=
مسلم است که اندرقضاوت لیلی
هرآنچه حکم شود برعلیه مجنون است
لاادری
=
گردآوری : م.الف زائر