274 «انّکم ان اغتررتم بالأمال تخرمتکم بوادر الآجال
و قد فاتتکم الأعمال»
البتّه اگر شما فریفته آرزوها شوید اجلهاى ناگهانى
شما را هلاک سازد و فرصت عمل از
دست شما بیرون شود
فریبد شما را اگر آرزو،
اجل همچنان گرگ درنده خو،
دهد خرمن عمرتان را بباد
برد جمله اعمالتان را زیاد
=
275 «انّکم مؤاخذون باقوالکم فلا تقولوا الّا خیرا»
البتّه شما در برابر گفته هایتان مورد بازخواست
قرار مىگیرید، پس جز خوب نگوئید.
نباشد کس ایمن ز گفتار خویش
نه از کار و کردار و رفتار خویش
ز گفتار بد او شود باز خواست
خنک آنکه جز خیر و نیکى نخواست
=
276 «انّکم الى اجراء ما اعطیتم اشدّ حاجة
من السّائل الى ما اخذ منکم»
شما بپاداش چیزى که عطا مىکنید بیشتر نیازمندید
تا سائل بخود آن چیز
کنى سائلى را چو حاجت روا،
دهى هر چه خواهد براه خدا،
نیازت بپاداش آن کار خیر،
بود بیشتر ز آن که دادى بغیر
==
277 «انّکم ان ملّکتم شهواتکم نزت
بکم الى الاشر و الغوایة»
براستى اگر خواهشهاى نفس بر شما غالب
گردد، شما را بسوى کفران نعمت
و گمراهى بکشاند
چو در بند شهوت بود کس اسیر
در افتد ز اوج نزاهت بزیر
سرانجام کارش بکفران کشد
بگمراهى، از کید شیطان کشد
==
278 «انّکم ان رضیتم بالقضاء طابت عیشتکم و فزتم بالغناء»
براستى اگر بقضاى الهى راضى باشید زندگانى
بر شما گوارا مىگردد و توانگر خواهید شد
چو خشنود باشد کسى از قضا
رضا باشد او بر رضاى خدا،
ء شود کامش از زندگانى روا
توانگر شود گر بود بینوا
=
279 «انّکم الى اکتساب الأدب احوج منکم
الى اکتساب الذّهب و الفضّة»
براستى شما بکسب ادب و دانش بیشتر از
بدست آوردن طلا و نقره نیاز دارید
تو را بیشتر باشد از سیم و زر
به علم و ادب احتیاج اى پسر
چو علم و ادب را نباشد زوال
ولى تکیه نتوان نمودن بمال
==
280 «ایّاک و ادمان الشّبع فانّه یهیّج الاسقام و العلل»
از همیشه سیر بودن بپرهیز زیرا آن موجب
بیماریها و ناراحتىهاست.
چو بسیار خوردن بود پیشه ات
نباشد بجز سیرى اندیشه ات
، سرانجام افتى برنج و بدرد
، ز بیمار بودن شوى روى زرد
=
281 «ایّاک و کثرة الکلام فانّه یکثر الزّلل و یورث الملل»
پرگوئى مکن زیرا پر گوئى لغزشها را مىافزاید
و دلتنگىها را باعث مىشود
سخن گر چه باشد چو آب زلال
ز پر گفتن و یاوه خیزد ملال
، به لغزش قرین است بسیار گوى
مر او را بود آبرو، آب جوى
282 «ایّاک و مصادقة الفاجر فانّه
یبیع مصادقة بالتّافه المختقر»
با بد کار دوستى مکن زیرا او دوستش را
به اندک چیزى مىفروشد
مشو یار بد کار اى هوشمند
نخواهى گر افتادن اندر گزند
که بفروشدت او باندک بها
کند بر تو در روز تنگى قفا
==
283 «ایّاک و ما یستهجن من الکلام فانّه یحبس
علیک اللّئام و ینفر عنک الکرام»
از زشتگوئى بپرهیز زیرا افراد پست را بتو نزدیک میکند
و بزرگان را از تو دور مىسازد.
بود زشتگوئى تو را ننگ و عار
کنند از تو آزاد مردان فرار
لئیمان بگرد تو گردند گرد
بپرهیز جان من از این شگرد
==
284 «ایّاک و البطنة فمن لزمها کثرت اسقامه و فسدت احلامه»
زیاد مخور زیرا درد آدم پرخور بسیار و
خوابهایش پریشان است
چو باشد ترا سیر خوردن شعار،
شوى از سلامت بسى بر کنار
پریشان شود خوابهایت تمام
در افتى برنج و تعب و السّلام
==
285 «ایّاک و مصادقة الکذّاب فإنّه یقرّب
منک البعید و یبعّد منک القریب»
با دروغگو دوستى مکن زیرا دور را بتو نزدیک
و نزدیک را بتو دور نشان مىدهد
مبادا شود کاذبت یار و دوست
که با خوى بد برکند از تو پوست
کند بر تو نزدیک او راه دور
کند دور نزدیک، آن بىشعور
==
286 «ایّاک و صحبة من الهاک و اغراک
فانّه یخذلک و یوبقک»
با کسى که ترا ببازى مىگیرد و مىفریبد همنشینى
مکن زیرا تو را بخوارى و هلاکت مى کشاند
چو خواند تو را کس ببازیگرى،
همه کارها گیرد او سرسرى،
کشاند تو را او بخاک هلاک
از او باش اى بیخبر بیمناک
=
287 «ایّاک ان تسلف المعصیة و تسوّف
بالتّوبة فتعظم لک العقوبة»
گناه را پیش مفرست و توبه را پس مینداز تا
کیفر گناه بر تو گران آید
مبادا فرستى گنه را تو پیش
برى توبه را نیز از یاد خویش
شود بر تو سنگین جزاى گناه
بروز قیامت شوى رو سیاه
==
288 «ایّاک ان ترضى عن نفسک فیکثر السّاخط علیک»
خود پسند مباش زیرا عدّه زیادى نسبت
بتو خشمگین میشوند.
مبادا شوى هیچگه خود پسند
که از خود پسندى در افتى به بند
شود خشمگین بر تو خلق زیاد
همه دوستانت برندت زیاد
==
289 «ایّاک و مصادقة البخیل فانّه یقعد
عنک احوج ما تکون الیه»
از دوستى با بخیل بپرهیز زیرا وقتى نهایت احتیاج
را باو دارى از تو کنار مىکشد
بپرهیز از دوستىّ بخیل
و گر خواهى از من برادر دلیل
چو باشى باو هر چه محتاجتر،
، گریزان شود از تو آن بد گهر
==
290 «ایّاک ان تعتمد على اللّئیم
فانّه یخذل من اعتمد علیه»
به نا کس اعتماد مکن زیرا کسى را که باو تکیه
کند خوار مىسازد
==
کجا تکیه کردن بدو نان سزاست
ز نا کس بجز زشت و بد برنخاست
، چو بر او تو روزى کنى اعتماد،
کند خوارت آن ناکس بد نهاد
==
291 «ایّاک و النّمیمة فانّها تزرع الضّغینة
و تبعّد عن اللّه و النّاس»
سخن چینى مکن، زیرا آن کار تخم کینه را
در دلها مىکارد و انسان را از خدا و خلق دور میکند
سخن چین بدل تخم کین کاردت
ز هر کس که خواهد بخشم آردت
کند دشمن خلقت آن نابکار
تو را دور سازد ز پروردگار
===
292 «ایّاک و الفرقة فانّ الشّاذّ من النّاس للشّیطان»
از جمعیّت جدا مباش زیرا شخص تنها مانده
در معرض خطر شیطان است
ز جمعیّت حقّ چو گشتى جدا،
نباشى تو از دام شیطان رها
چو دست خدا با جماعت بود،
چه بیم ار ترا نى شجاعت بود
293 «ایّاک و المکر فانّ المکر لخلق ذمیم»
از مکر بپرهیز زیرا خوى زشتى است.
تو مکر و خدیعت میاور بکار
ز ناراستى جان من شرم دار
میندیش بد تا نبینى تو بد
که جز کشته خویش کس ندرود
==
294 «ایّاک و العجل فانّه مقرون بالعثار»
از شتاب بپرهیز زیرا آن به لغزش نزدیک است
بود کار شیطان ملعون شتاب
منه گام اندر ره ناصواب
شتابت کند کار یکسر خراب
ترا در نظر آب آید سراب
==
295 «ایّاک و الاعجاب و حبّ الاطراء فانّ
ذلک من اوثق فرص الشّیطان»
از خودپسندى و تمایل بستایش زیاد بپرهیز، زیرا
این از استوارترین فرصتهاى شیطان است
ترا خود پسندى سزاوار نیست
بتر ز آن بدنیا دگر کار نیست
ستایش کند گمرهت هر چه بیش
تو در راه شیطان منه گام خویش
=
296 «ایّاک و مستهجن الکلام فانّه یوغّر القلوب»
از سخن زشت بپرهیز، زیرا دلها را به کینه مىآورد
بزشتى میالاى هرگز دهان
به بیهوده گفتن تو مگشا زبان
کز آن آتش کینه روشن شود
ترا خلق بسیار دشمن شود
297 «ایّاک و مذموم اللّجاج فانّه یثیر الحروب»
از زشتى ستیزه بپرهیز، زیرا فروزنده
آتش جنگها است
برو تا توانى لجاجت مکن
تو در آنچه گوئى سماجت مکن
کز آن آتش جنگ روشن شود
تو را دوست یکباره دشمن شود
===
298 «ایّاک و البغى فانّه یعجّل الصّرعة و یحلّ بالعامل به العبر»
ستم مکن زیرا ستم در افتادن را نزدیک میکند
و ظالم را مورد عبرت دیگران قرار مى دهد
نخواهى شد ار عبرت اى باخرد،
ترا دورى از ظلم و عدوان سزد
بود کوته عمر ستمکار دون
نپائیده دیرى، شود سرنگون
=
299 «ایّاک و الظّلم فانّه اکبر المعاصى و انّ الظّالم
لمعاقب یوم القیامة بظلمه»
ستمکار مباش زیرا ظلم از بزرگترین گناهان است
و ظالم روز رستاخیز نزد خدا مورد بازخواست
قرار مى گیرد
گناهى بزرگ است ظلم و ستم
گریزان شود از آن، نبینى تو غم
ستمکار بد گوهر بیحیا،
سزا دید خواهد بروز جزا
300 «ایّاک ان تعجب بنفسک فیظهر علیک النّقص و الشّنأن»
خود پسند مباش که آن نقص و عیب ترا آشکار سازد
و دشمنى ها را نسبت بتو برانگیزد
نباشد کسى بدتر از خودپسند
که او نیست اندر امان از گزند
هویدا شود عیب آن خودستا
بود دشمن جمله خلق خدا
==
گردآوری : م .الف زائر
=