مشاعره 114


مشاعره 114


درهرچمن که مرغ دلم  آشیانه ساخت

چرخش به باد  داد و خزان رابهانه ساخت

حیران یزدی

=

توراکه گفت که سعدی نه مرد عشق توباشد

گرازوفات بگردم درست شد که نه مـــَــردم

سعدی

=

مرابایک نگاه ازخویشتن  بیگانه کرد آخِر

نمی دانم چه درسرآن نگاه فتنه جو د ارد؟

غلامرضاجولائی ( مزدا)

=

درهرکمین که آن تُرک تیزارگمان گشاید

دل راهدف توان ساخت جان راسپرتوان کرد

فروغی بسطامی

=

درهمین زیتون وتین خواهد یقین شد آنکه هست

طعم آن شیر ینی  مطلق به هرچیزی که ضمین

قاآنی

=

نداردحاصلی  سوز محبت رانهان کردن

که عودزیردامن ازگریبان سربرون آرد

صائب

=

درهوایت بی قرارم روز وشب

سرزپایت برندارم روزوشب

مولوی

=

بااین همه آن رنج شما گنج شماباد

افسوس که برگنج شما پرده شمائید

مولوی

=

درهوای  چشمه کوثر بود شیخِ ریا

بین که حیوانی به بوی  آب حیوان می رود

عباس فرات

=

درهوای دانه هرجاپانهادم دام بود

هرطرف بگریختم صیادخون آشام بود

حسین ممتحنی شیرازی

=

کردآوری : م .الف زائر




نظرات 1 + ارسال نظر
پریسا یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:33 http://f-file13.blogsky.com

سلام دوست عزیز بنده مدیر وبلاگ طرح توجیهی هستم اگه موافقین با هم تبادل لینک کنیم
منو لینک کنین و اطلاع بدین تا منم شما رو لینک کنم تبادل لینک به نفع هردو ماست و باعث رونق گرفتن وبلاگ های ما میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد