خورشی. بهمن رافعی

خورشید 

 

شعری ازاستاد بهمن رافعی

 

چشمی که پرده های نگاهش غریب نیست
دردیده نگاهشناسان عجیب نیست
قلبی که خودگرفته به دنیای نانجیب
با عشق ارتباط ندارد نجیب نیست
درفصل خوشه ریز کسی جز مسیح تاک
شایسته ی عروج به اوج صلیب نیست
خورشید عاشقی است که ازهرنگاه او
هرذره را نصیبی و خودرانصیبب نیست
پیوسته می فروزد و می سوزد وهنوز
اورادرآسمان سخاوت رقیب نیست
اوبرخلاف این همه عشاق صورتی
آلوده ی تظاهر ومکروفریب نیست
دیری ست شعله می کشد وخنده می زند

چون اوبه روزگار. کسی راشکیب نیست .




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد