سرمایه اصلی سپیده کاشانی،شعر اوبود
لاله کویر، زندگینامه داستانی سپیده کاشانی (سرور اعظمباکوچی) است بهنویسندگی «محمدرضا اصلانی» در 126 صفحه در قالب نثر روان و داستانی از سری مجموعههای مفاخر ملی ـ مذهبی که انتشارات سورهمهر سازمان تبیلغات اسلامی نیز، آن را بهچاپ رسانده است.
شاعر نامور و بلند آوازه دوران انقلاب، خانم سپیده کاشانی (سرور اعظمباکوچی) بهحق یکی از چهرههای تابناک شعر معاصر بود که با سلامت طبع، استعداد شگرف و ذوق و قریحه سرشار، آثاری ارزنده و ماندگار از خود به یادگار نهاد.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، شاعر در 1313 کاشان بدنیا میآید، که طبیعت زیبا و پر گلاب قمصر را در آغوش پذیرفته است. کاشانی در همان اوایل کودکی و آغاز تحصیل در دبستانی در کاشان به کتاب و شعر روی میآورد و قصههای کودکانه و شعرهای روان کودک، زندگی وی را از سایر کودکان متمایز میکند، سرانجام در سال 1325 (ه.ش) اولین شعر بر وی الهام میشود و این نخستین ودیعة الهی سرآغازی میشود، برای سرایش شعرهای بعدی. سپیده کاشانی پس از پایان آموزش متوسطه به ادامه تحصیل در منزل میپردازد؛. در سال 1331 ازدواج میکند و به تهران میرود تا در کنار بزرگان آن دیار بیشتر بیاموزد و شعر را به منزل مقصود برساند. در تهران به زودی وی غم سنگینی را در قلب شاعرانهاش احساس میکند، او معلم واقعیاش، مادرش را از دست میدهد.
وی درباره خانواده خود می گوید: «خانواده من یعنی پدر و مادرم به مطالعه کتاب و خواندن دیوانهای شعر استادان متقدم و متأخر علاقه و عشقی وافر داشتند. طبیعی است که من نیز از همان کودکی، با شعر خصوصا با اشعارحافظ و سعدی و مولانا آشنا میشوم و اشعار حافظ، بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار میداد و هر بار که در بحر تفکر در آثار حافظ غرق میشوم، صدفی یا گوهری تازه به دست میآورم. باید بگویم که شعر و ادبیات، نیمی از زندگی من شد که در تنهایی پناهگاه من است».
1347 آغاز فعالیت وی با مطبوعات است و در این سالها پدر را نیز از دست میدهد و اندوه مضاعف را به دوش میکشد.
اولین مجموعه شعر وی در سال 1352 به چاپ میرسد و در سال 1358 با صدا و سیمای جمهوری اسلامی همکاری میکند و به عضویت شورای شعر و سرود در میآید. حضور مکرر وی در جبهههای جنگ تحمیلی همراه با فرزند ارشدش، وی را شاعر جنگ میکند و در سال 1363 در یک دیدار رسمی استاد شهریار را میبیند که تأثیر بزرگی بر وی میگذارد.
سپیدة کاشانی، در یکی از روزهای سال 1358، هنگامی که کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران به زعامت «امام خمینی» میگذشت، دعوت شد تا به ادارة رادیو برود.
در روزهای پرشور انقلاب اسلامی، از شعرهای او برای ساختن سرودهای انقلابیاستفاده شده بود:
«به خون گر کشی خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی
جدا سازی ای خصم، سر از تن من
کجا میتوانی، ز قلبم ربایی
گل صبر میپرورد دامن من
جز از جام توحید هرگز ننوشم
زنی گر به تیغ ستم گردن من
بلند اخترم، رهبرم، از در آمد
بهار است و هنگام گل چیدن من«
این دعوت، برایش غافلگیرکننده و هیجانانگیز بود. با این حال، با توکل بر خداوند، آن را پذیرفت و به آن اداره رفت.
تا آن روز، هرگز راضی نشده بود که با قبول مسئولیتهای گوناگون، از انجام وظایف مهم تعلیم و تربیت فرزندان، خانهداری و تدبیر منزل شانه خالی کند. از آن به بعد نیز، انجام کارهای خانه، همسرداری و سرپرستی فرزندانش را مقدس میشمرد، و به عهدهدار بودن آن افتخار میکرد.
یک سال پس از همکاری او با ادارة رادیو، آقای مجید حداد عادل، شاعر معاصر، «حمید سبزواری»، را مأمور تشکیل «شورای شعر و سرود» کرد. پس از آن مأموریت و بعد از سنجش دقیق تواناییها و استعدادها، عاقبت، کار این شورا آغاز شد. استاد مهرداد اوستا، محمود شاهرخی، علی معلم، مجتبی کاشانی و سپیدة کاشانی، از اعضای این شورا بودند.
سپیدة کاشانی، در همان روزها و زمانی که هجوم دشمن به خاک وطن و آغاز جنگ تحمیلی نزدیک بود، در گفتگویی که با مجله «سروش» انجام داد، گفت: «امروز موقع آن رسیده که دیگر شعر را بهعنوان یک سلاح تیز و برّنده جدی بگیریم... شعر امروز ما میتواند با مروری در آیات قرآن، انقلابی به وجود آوَرَد، و از این دریای یگانه، گوهرها برگیرد.»
او بارها به همراه پسرش در جبهههای جنگ حضور یافت و از نزدیک، مقاومت و ایثار رزمندگان دلیر و باایمان اسلام را دید. میزان علاقهمندی سپیده کاشانی به حضرت امام خمینی (ره) تا آن اندازه بود که وقتی امام بزرگوار در بستر بیماری افتاد او نیز کارش به بیمارستان کشید.
1364 همسرش را از دست میدهد و به ادامه فعالیتهای فرهنگی و هنری روی میآورد. در سفر رسمی به کشور تاجیکستان از همگرایی، همزبانی میگوید ودر سال 1371 به انگلستان جهت معالجه اعزام میشود که پایان سفر دنیا و سفر آخرت را آغاز میکند.
وی در بیست و دوم بهمن همان سال به جهان باقی میشتابد و در بهشت زهرا خاک پذیرنده را به آغوش میکشد. «لاله کویر» کتابی است زیبا و روان که تمام این ماجرای قشنگ شاعر را به تفصیل بیان کرده است و نعمتی است بزرگ برای دوست داران شعر و ادب و جوانانی که در پی شناخت مفاخر ملی مذهبی خود هستند.
سپیده کاشانی، در روزهایی به عنوان یک زن شاعر مسلمان انقلابی قدم به میدان نهاد که دشمن مدعی بود در صحنه های فرهنگ، ادب و هنر این انقلاب، جایی برای زنان نیست. او ثابت کرد که چنین دیدگاهی، باطل است. وجود او، به خودی خود گویای این حقیقت بود که می توان یک زن بود و با حفظ همه ویژگی های مثبت یک زن، و با رعایت همه حدود و ضوابط اسلامی و با حفظ حجاب، عفت و متانت، در فعالیت های سیاسی، اجتماعی و ادبی شرکت کرد.
غزل تاجبخش درباره زنان شاعر کشورمان، میگوید: زنان شاعر سعی میکنند گذشتههایی را که زن به فراموشی سپرده شده بود و او را بیاهمیت فرض میکردند، با حضور جدی و مستمرشان، جبران کنند. اکنون من هنگامی که آثار شاعران زن را میبینم، نسبت به این حضور و تلاش امیدوار میشوم.
«حمید سبزواری» درباره ویژگی های شعر و شخصیت «سپیده کاشانی» میگوید: «اعتقاد در شعر سپیده موّاج است؛ اعتقاد به خدا، به پیامبر و به اولیای خداوند، و تعهد در آثارش چشم گیر، او هرگز سخن به هوس نسروده است. اشعارش هدفدار و موضع گیرانه است. سپیده، شعر را نوعی عبادت میدانست و این باور را به دیگران نیز توصیه می کرد... . سپیده، خانمی بود پرجرات و جسور در سخت ترین شرایط، از انجام وظیفه شرعی و وجدانی خود غافل نبود. ... هرگز از مبارزه با دشمن مهاجم دست بر نمیداشت. با شعر، سرود، با حضور در سنگرهای مقدم جبهه و پشت جبهه، با خواندن شعر و... مایه تشجیع و ترغیب بود... . سپیده، الگوی یک زن مسلمان بود... . در اعمال و رفتار خود، به زهرای اطهر علیهاالسلام و زینب کبری علیهاالسلام تأسی میجست».
یکی از نویسندگان معاصر، در توصیف شعر و عملکرد خانم «سپیده کاشانی» میگوید:«سرمایه اصلی سپیده کاشانی، شعر او بود که آن را بی کم و کاست به انقلاب اسلامی تقدیم کرده بود. او انقلاب را نه برای خود، بلکه برای اسلام میخواست در طول سیزده چهارده سالی که او را می شناختم، هرگز به یاد ندارم که از کمبودها و مشکلات طبیعی ناشی از انقلاب، شکوه و شکایتی کرده باشد و سهمی و غنیمتی مطالبه کند. طبعی بلند و طبیعتی نجیب و اخلاقی کریمانه داشت. بسیار صبور و آرام بود و هرگز خود را وارد بعضی جنگ و جدال های لفظیِ کودکانه و درگیری های شخصی نمی کرد... . شعر سپیده کاشانی، خوب و پراحساس بود و صداقت و صمیّمیت در آن موج می زد. او در شعر، زبانی مخصوص به خود داشت. زبانی که از ابهام و ایهام و تعقید و تکلف و صنایع پیچیده شعری دور بود؛ روان و ساده شعر می گفت... . با این همه، رنگ و بوی مسلمانی و تعهد و دردمندی انقلابی، در همه اشعارش به وضوح به چشم می خورد.
یکی از کسانی که مدت زیادی با «سپیده کاشانی» در حوزه اندیشه و شعر همکاری داشته، در مورد ایشان می گوید:«خانم کاشانی در یک جمله و به معنای واقعی عبارت، یک شاعر «ملتزم شیعی» بود... . کاشانی، به التزامات و تعهدات گوناگون ملتزم است: اوّلاً التزام عمیق به مکتب و جهان بینی توحیدی داشت. تا جایی که من مطلع هستم، از همان اوان جوانی تا دوران ارتحال، در تفکر و مذهب هیچ گونه لغزش و میلی به این سوی و آن سوی نداشته است و دقیقا پای بند موازین دینی و شرعی بوده است؛ ثانیا التزام خاصی به مبانی انقلاب اسلامی داشت و عقیده مند به محور انقلاب و ولایت بود؛ ثالثا التزام به مسایل اخلاقی، وجه دیگر شخصیّت خانم کاشانی بود. متانت و وقار در سراسر اشعار ایشان مشهود است».
فرزند کاشانی، در ضمن توصیف ویژگیهای مادر بزرگوارش میگوید: «ایشان هم پدر بود و هم مادر. چون پدر در سال 1364 از دنیارفت، برای ما مادری مهربان بود و همیشه فرزندانش را به صبر و استقامت دعوت میکرد. به عنوان مادر، همسر و خانم خانه، مسایل زندگی برای او در اولویت قرار داشت. مادر خود را مدیون انقلاب و نظام اسلامی میدانست. در بدترین شرایط بیماری، خانه را برای انجام امور مربوط به انقلاب، جنگ و نظام ترک میکرد. حتی پزشکان برای ایشان استراحت مطلق صادر کرده بودند، اما ایشان اصرار میورزید که باید در خدمت مردم و انقلاب باشند و ما هم سعی میکردیم به رغم بیماری ایشان، جلوگیری نکنیم، چون روح و روان ایشان به انقلاب تعلق داشت».
«محمد رضا اصلانی»، در سال 1332 در تبریز متولد شد، در کودکی به تهران مهاجرت کرد و اکنون در تهران دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حقوق در مدرسه عالی شهید مطهری است.
او نشریه ندای عدالت را در دادگستری راهاندازی کرد و از سال 1350 نیز با بیشتر روزنامههای رسمی کشور در خصوص چاپ شعر، داستان و مقاله همکاری داشته است. از بین آثار او، داستان «بازبینها» در جشنواره مطبوعات سال 76 برگزیده شده است.
اصلانی با زبان محبت (سال 73)، ساعت ضد آب (سال 73)، خواب لیلا (سال 78)، پاییز مادربزرگ (سال80)، گزیده ادبیات معاصر (سال 81)، اسب نقرهای (سال 81)، بازگشت به زندگی (سال 81)، پهلوان غریب (سال 81)، بوی دستهای پدر (سال 81)، شمع و پروانه (سال 83) و لاله کویر (سال 83) را در کارنامه کاری خود دارد.
درودورحمت حق برایشان
وسلام خدابرشما که بندگان شریف خدارامی شناسانید
-------
یه اشکال داردکه باید ارشیوراکلیک کردتا رویت شود
باسلام . اشکال رانیافتم سطرآن رابفرمائید. تشکر.